نازنین علیزاده
نازنین علیزاده
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

5 اصل مهم برای نویسنده شدن

«درست انجام دادن، مهم‌تر از بهتر انجام دادنه»

هر بار که سعی کردم یک کار رو شروع کنم، جملۀ بالا رو الگوی خودم قرار دادم. اینکه قبل از پیدا کردن نقطۀ تمایز و برتری‌های من در یک حرفه، ابتدا بنیان اون رو به درستی یاد بگیرم. چه بسا اگه کاری درست انجام بشه، می‌تونه کار بهتری باشه و یک کار خوب، حتماً درست هم هست! این شد که تصمیم به نوشتن این مقاله گرفتم.

قبل از آغشته کردن اثر به عصارۀ خلاقیت، باید ساختار اون رو با فنون نوشتن تعیین کرد. پس اگه قصد دارید که نوشته‌هاتون رو چاپ کنید، برای پست جدید اینستاگرامتون کپشن بنویسید یا وبلاگ‌نویسی رو شروع کنید، لازمه که اول از همه، اصول نویسندگی رو یاد بگیرید.

آیا با پایه‌های نویسندگی آشنایی دارید؟

برای اینکه یک نویسندۀ خوب باشید، باید زیرساخت‌های این فن رو یاد بگیرید. اهمّیّت زیادی داره که بدونید در این مسیر، به چه مهارت‌هایی نیاز دارید. بر اساس مطالعات و تحقیقات من در این زمینه، 5 پایۀ اصلی نویسندگی عبارتند از:

1) ذوق:

احتمالاً شما هم شنیده باشید که بعضی افراد در زنگ‌های انشاء، می‌گفتند که استعداد نویسندگی ندارند. انگار وقتی حرف از هنر و ادب می‌شه، مفهوم «استعداد فطری» اهمّیّت بیشتری پیدا می‌کنه. مولانا در این باره گفته:

ذوق باید تا دهد طاعات بر
مغز باید تا دهد دانه شجر
دانۀ بی‌مغز کی گردد نهال؟
صورت بی‌جان نباشد جز خیال

با این حال، داشتن ذوق خداداد برای یک نویسندۀ خوب بودن کافی نیست. به نظر من، این عامل کم‌اهمّیّت‌ترین چیزیه که در مبحث نویسندگی وجود داره. با این حال برای رهایی از بهانه‌جویی‌ها و انداختن تقصیر به گردن استعداد نداشتن، دنبال راه حلی گشتم که بتونه افراد فاقد ذوق (!) رو هم به یک نویسندۀ خوب تبدیل کنه.

کار نیکو کردن از پر کردن است. پس اگه فکر می‌کنید استعدادتون برای تبدیل‌شدن به یک نویسنده کافی نیست، باید بیشتر بنویسید و تمرین کنید. روش‌های زیادی برای ذوق‌پروری و افزایش استعداد نویسندگی وجود داره. من فکر می‌کنم که مؤثرترین راه، مطالعۀ زیاد و مستمره. با این روش، دایرۀ واژگانتون گسترده‌تر می‌شه و با ساختارهای مختلف کلمات و جمله‌ها، آشنایی پیدا می‌کنید.

در این خصوص، فراموش نکنید که آثار معاصر هم به اندازۀ شاهکارهای کلاسیک، اهمّیّت دارند. اگه به شعرهای سهراب، فروغ، حسین منزوی و م. امید به اندازۀ سعدی و مولانا توجه نکنید، ممکنه دچار معضل «کهنگی زبان» بشید. این چیزیه که من بهش می‌گم: مندرس نوشتن!

2) تجربه:

اگر نوشتن رو فقط یک هنر ندونیم، می‌تونیم بگیم که نویسندگی، یک «صنعت»ـه و مثل سایر صنایع، تبدیل شدن به یک نویسندۀ موفق هم نیاز به تجربه و کارورزی داره. جسور باشید و قلم به دست بگیرید. هر خط که می‌نویسید، تجربه‌ای جدیده و شما رو به سمت موفّقیّت هدایت می‌کنه. در اثر تجربه یاد می‌گیرید که کاربرد واژۀ «عقل» با «هوش» متفاوته؛ هرچند که معنایی مشترک داشته باشند.

یکی از نکاتی که ذکر اون خالی از لطف نیست، اینه که در ابتدای این مسیر، به هدف انتشار، ننویسید. ساده‌تر بگم: اگه از ابتدا برای دیگران بنویسید، فرصت آموزش رو از دست می‌دید. به علاوه، توجه داشته باشید که لازم نیست برای خلق یک شاهکار، از کلمات سخت و پیچیده استفاده کنید.

بعضی از اوقات که یک متن رو می‌خونم، احساس می‌کنم که نویسندۀ اون سعی کرده تا با استفاده از یک لغت‌نامه، متنش رو «ادبی»تر و خودش رو «باسواد» جلوه بده. با این حال، راز تبدیل شدن به یک نویسندۀ موفق، ساده‌نویسیه. البته منظورم این نیست که سرسری و بی‌مایه بنویسید! در واقع قصد دارم بگم که برای هنرنمایی، دست به دامن کلمات نشید و عطای نویسندگی رو به لقای اون نبخشید.

3) اطلاعات عمومی و پراکنده:

دوستی دارم که هر از گاهی در شبکه‌های اجتماعی، مطالبی پراکنده و در حوزه‌های مختلف رو با #اطلاعات_به_درد_نخور منتشر می‌کنه. با این حال به نظر من این اطلاعات، بسیار هم به‌دردبخور و مفید واقع می‌شن! شما به عنوان یک نویسنده، بهتره که دامنۀ اطلاعاتتون رو گسترش بدید. بدین ترتیب وقتی که قلم به دست می‌گیرید، خلاقیت بیشتری به خرج داده و بهتر می‌نویسید.

در میان همۀ چیزهایی که لازمه به عنوان یک نویسنده بدونید، شاید بشه «جامعه‌گرایی» رو در صدر این فهرست قرار داد. گرایش فرهنگی و اجتماعی، یکی از خصلت‌های مشترکیه که در بین بسیاری از نویسنده‌های بزرگ جهان مشاهده می‌شه: چارلز دیکنز، فئودور مخائیلاویچ داستایوفسکی، لئو تولستوی و...

4) تخصص:

ذوق و تجربه تنها زمانی به دردبخور هستند، که حرفی برای گفتن داشته باشید. به عنوان یک نویسنده، باید حرف خوب بزنید و در عین حال، خوب حرف بزنید! سعی کنید در رشتۀ دیگه‌ای هم علم‌آموزی کنید. نویسندگی، فقط هنر ادب‌ورزی نیست. بنابراین برای نوشتن یک متن موفّق، از حرف‌های بی‌مغز دوری کنید.

5) مخاطب‌شناسی:

به جز پیام محتوا و رسانه‌ای که اون رو انتقال می‌ده، باید بدونید که برای چه کسی می‎‌نویسید. نیازها، علایق، ویژگی‌های فرهنگی، موقعیت جغرافیایی، نگرش‌های فردی و اجتماعی، نظام تربیتی و مواردی از این قبیل، از مهم‌ترین مواردی هستند که باید در نظر داشته باشید.

با توجه به این نکات، ارتباط بین اثر و مخاطبتون رو بهتر شکل می‌دید و می‌تونید از عبارات بهتری استفاده کنید. یک اثر موفّق، بیشترین تأثیر رو روی مخاطب داره و در عین حال، دلنشینه. با این حال اگه نمی‌خواهید به یکی از نویسنده‌های زردنویسی که فقط دغدغۀ فروش و مشتری دارند تبدیل شوید، در این زمینه افراط نکنید.

ختم کلام

برای تبدیل شدن به یک نویسندۀ موفّق، باید با صفر تا صد فنون نگارش آشنا باشید. یک اثر خوب، به دل مخاطب‌ها می‌شینه و در عین حال، ذهن اون‌ها رو درگیر می‌کنه. پس در این صنعت، «چه نوشتن» به اندازۀ «چگونه نوشتن» اهمّیّت داره.

ممنونم که تا انتهای این مطلب با من همراه بودید. من نازنین علیزاده هستم و برای کسب و کارهای مختلف، محتوای متنی تولید می‌کنم. اگر به اصول زبان فارسی علاقه دارید، خوشحال می‌شم که صفحۀ من رو دنبال کنید :-)3>

منبع: بهتر بنویسیم-رضا بابایی

زبان فارسینویسندگیمحتوانویسیدرست نویسی
کارشناس تولید محتوای متنی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید