Naznin Ndri
Naznin Ndri
خواندن ۲ دقیقه·۴ روز پیش

نخستین تجربه

اولین نوشته در ویرگول را با مصاحبه کاری خود می نویسم.

(اولین مصاحبه کاری من،در راستای تدریس و آموزش زبان انگلیسی بود؛اگر چه مصاحبه پر استرس و پر از چالشی برای من بود،اما مصاحبه دوم من جذاب تر است.)

روز آفتابی و گرمی بود،من به شدت نا امید و آدم غمگین و مضطربی بودم.(شرایط سخت و دردناک از دست دادن پناه زندگی ام)تصمیم گرفتم مسئولیت جدیدی برای خودم فراهم کنم و برای چند شرکت رزومه ارسال کردم.

چند هفته ای زودتر پارتنرم برای مصاحبه کاری دعوت شده بود و بعد از تایید شدن،مشغول به کار بود.اولین الویت من برای مسئولیت جدیدم نزدیکی فاصله بین محل کارم با پارتنرم بود.

یکی از شرکت ها رزومه من را تایید کرد و من برای مصاحبه دعوت شدم.روز مصاحبه فرا رسید. با اضطراب راهی شدم. وارد اتاق مصاحبه که شدم، فضای جدید و چالش جدیدی را در مقابلم می‌دیدم. بانویی با لبخندی دوستانه و نگاهی نافذ به میزبانی من آمد. پس از احوالپرسی‌های اولیه، به نوشتن سابقه کاری‌ام،سن،تحصیلات و…در فرمی کتبی شدم.

بعد از مرحله اول وارد گفت و گو با مدیر بخش شدم.در خلال گفت و گو و پاسخ دادن به سوالات و اطلاعاتی در مورد شغل و مسئولیت جدیدم،کاملا تیپ شخصیت اصلی خودم را نشان دادم.حس خوبی از این تجربه داشتم.

چند روز بعد، تماس تلفنی مبنی بر قبولی در مصاحبه آمد. هیجان زده به پارتنرم زنگ زدم تا این خبر خوب را با او در میان بگذارم. حالا نه تنها در شغلی تازه مشغول به کار بودم، بلکه به پارتنرم نزدیک‌تر شده بودم و این احساس رضایت در زندگی‌ام جاری ساخت.

آن روز در اتاق مصاحبه، تنها به دنبال شغلی بودم اما آنچه به دست آوردم بیش از شغل بود؛ گامی بود برای نزدیک‌تر شدن به کسی که دوستش داشتم و زندگی را در ابعاد مختلف و در کنارهم ساختن.

در حال حاضر در آن شرکت مشغول به کار هستم و احساس رضایت شغلی نیز همراه من است.

مصاحبه کاریاحساس رضایت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید