
سلام رفیق کارآموز!
بذار یه خاطره برات تعریف کنم. اوایل کارم، یه وسواس عجیب داشتم: «شمارش کلمات». جدی میگم! فکر میکردم سئو یه مسابقه دیکتهنویسیه و هرکی بیشتر بنویسه، برنده میشه. اگه میدیدم رقیبم ۱۵۰۰ کلمه نوشته، من تمام تلاشم رو میکردم که ۱۶۰۰ کلمه بنویسم. اما راستشو بخوای، همهش داشتم اشتباه میزدم. داشتم برای موتور جستجو مینوشتم، نه برای اون آدمی که اون طرف مانیتور نشسته و یه مشکل واقعی داره.
امروز میخوام دقیقاً در مورد همون چیزی باهات حرف بزنم که توی پیامت گفتی و کاش همون روزها یکی به من میگفت: رفیق، گوگل دنبال دیکتهنویس نیست. دنبال حلکننده مشکله.
راستش، تقصیر ما هم نبود. ما میدیدیم که مقالههای طولانیتر توی نتایج بالا هستن. پیش خودمون میگفتیم: «آها! پس گوگل متن طولانی دوست داره.»
اما نکته ظریف ماجرا رو نمیدیدیم: اون مقالهها طولانی بودن چون مجبور بودن که موضوع رو کامل پوشش بدن، نه اینکه چون طولانی بودن، کامل به حساب میاومدن. گوگل دنبال «پوشش جامع» بود، ما فکر کردیم منظورش «طولانی بودن» است. همین شد که شروع کردیم به اضافه کردن اطلاعات بیربط، تکرار مکررات و اصطلاحاً «کِش دادن» محتوا، فقط برای اینکه اون شمارشگر کلمات عدد بزرگتری رو نشون بده.
ببین، کاربر وقتی یه عبارتی رو سرچ میکنه، یه گره توی کارش افتاده، یه سؤالی توی ذهنشه. اون دنبال یه مقاله ۲۰۰۰ کلمهای نیست؛ دنبال جوابه.
وظیفه تو به عنوان یه متخصص محتوا اینه که اون جواب رو به سریعترین، کاملترین و دلنشینترین شکل ممکن بهش بدی. اون لحظهای که کاربر متنت رو میخونه و زیر لب میگه: «آها! فهمیدم! دقیقاً دنبال همین بودم»، تو برنده شدی. این همون «تجربه رضایتبخش» هست که گوگل حاضره براش هر کاری بکنه.
گاهی این «آها!» توی یه مقاله ۵۰۰ کلمهای اتفاق میفته که صاف رفته سر اصل مطلب. گاهی هم نه، موضوع انقدر پیچیدهست که به ۲۰۰۰ کلمه تحلیل عمیق نیاز داره. پس به جای شمردن کلمات، روی عمق و حل کردن تمرکز کن.
اینجا چندتا نکته بهت میگم که از همون تجربه شخصی خودم به دست اومده:
۱. تجربه واقعی رو تزریق کن (همون E اول توی E-E-A-T):
به جای اینکه فقط تئوریها رو خلاصه کنی، از تجربه واقعی خودت بگو. اگه داری یه نرمافزار رو نقد میکنی، بگو دقیقاً باهاش کار کردی. چه حسی داشتی؟ کجاش اذیتت کرد؟ این همون «تجربه» دست اوله که محتوای تو رو یونیک و باارزش میکنه.
۲. جامع باش، نه پُرگو:
جامع بودن یعنی به تمام سوالات احتمالی کاربر جواب بدی. فکر کن کاربر بعد از خوندن این پاراگراف، چه سؤالی ممکنه براش پیش بیاد؟ جواب اون رو هم بده. این یعنی پوشش کامل، نه اینکه یه جمله ساده رو توی پنج پاراگراف توضیح بدی.
۳. فراتر از بدیهیات برو:
اطلاعاتی بده که کاربر جای دیگه به راحتی پیداش نمیکنه. یه تحلیل عمیق، یه دیدگاه تازه، یه مثال که فقط خودت تجربه کردی. این همون «ارزش افزودهای» هست که باعث میشه کاربر بگه: «دمت گرم! اینو نمیدونستم.»
۴. به مخاطبت احترام بذار:
محتوای شلخته، پر از غلط املایی یا عنوانی که فقط برای شوک دادن نوشته شده، یعنی تو برای وقت کاربر احترام قائل نیستی. تمیز و صادقانه بنویس. نشون بده که برای این محتوا زحمت کشیدی و هدفت واقعاً کمک کردنه.
پس رفیق کارآموز، دفعه بعدی که خواستی یه متن بنویسی، به جای اینکه از ابزار سئو بپرسی «چند کلمه؟»، از خودت بپرس: «چطور میتونم مشکل کاربرم رو به بهترین، کاملترین و دلسوزانهترین شکل ممکن حل کنم؟». سئو واقعی اینجاست، نه توی شمارشگر کلمات.
حالا تو بهم بگو، بزرگترین چالش تو توی تولید محتوا چیه؟ تا حالا شده تو هم مثل من، گیرِ وسواس شمارش کلمات بیفتی؟