مطمئنترین راه شکست خوردن در شبکه های اجتماعی، حضور بیبرنامه یا بدون استراتژی در آن است. شاید شما هم تجربهاش را داشته باشید؛ حسابی در توییتر یا اینستاگرام ساخته باشید بدون اینکه دلیلش را بدانید و یا بدانید که میخواهید با آن چه کنید، یا چطور میزان موفقیتش را اندازهگیری کنید. اینجاست که استراتژی شبکه های اجتماعی اهمیت خود را نشان میدهد.
این مطلب خلاصهای از مقاله استراتژی شبکههای اجتماعی برای کسبوکارهاست. متن کامل مقاله را میتوانید در مجله نیوزباکس بخوانید.
به طور ساده استراتژی یعنی پاسخ به این سه سوال:
● کجا هستیم؟
● کجا میخواهیم برویم؟
● چگونه میخواهیم به آن مقصد برسیم؟
ظاهر این سوالات بسیار سادهتر از پاسخ آنهاست و در واقع، استراتژی نوشتن یعنی جستجوی پاسخ یا حتی تعریف دقیقتر این سه سوال.
در فرایند تدوین استراتژی شبکه های اجتماعی، پیش از هر چیز لازم است جایگاه خودتان را بشناسید. برای شناخت جایگاه این سوالات میتوانند به شما کمک کنند:
● در چه صنعتی فعالیت دارید؟
● آیا مخاطبی دارید؟ مخاطبان فعلی شما چه کسانی هستند؟
● آنها، برند شما را چقدر میشناسند؟ (چه تعداد دنبالکننده دارید؟)
و سپس لازم است مقصد (هدفتان) را بشناسید. هدف شما از حضور در شبکه های اجتماعی چیست؟ این سوال را به سوالهای کوچکتری تبدیل میکنم:
● چرا این کار را انجام میدهید؟
● چهچیزی میخواهید بهدست آورید؟
● (اگر هدفتان جذب مخاطب است) به دنبال جذب چه مخاطبانی هستید؟
و حالا نوبت این است که روش رسیدن به مقصد را تعیین کنید:
● بهترین بسترها (شبکههای اجتماعی) برای شما کدام است؟
● چه محتواهایی (با چه موضوعاتی) را باید منتشر کنید؟
● باید در کدام گفتوگوها حضور داشته باشید
پاسخ این سوالات را میتوانید در یک سند چند صفحهای جمعآوری کنید. این سند میتواند به مدیر یا کارشناس شبکه اجتماعی و تیم محتوای شما کمک کند. آنها بر اساس این راهنما فعالیت خود را شروع میکنند و در یک بازه زمانی مشخص، نتایج را ارزیابی میکنند و در صورت لزوم آن را بر اساس تجربههای خود بهبود میدهند.
در ادامه، قسمتهای مهم یک استراتژی شبکه های اجتماعی را بیشتر توضیح میدهیم:
در فرایند طراحی استراتژی شبکه های اجتماعی، بیشتر از فکر کردن به کارهایی که باید انجام دهیم، به کارهایی فکر میکنیم که نباید انجام دهیم.
● هدفتان از حضور در شبکه های اجتماعی چیست؟
● آیا به دنبال پیدا کردن مشتریان جدید هستید یا میخواهید برندتان را بیشتر بشناسانید؟
● آیا به دنبال افزایش سرنخ فروش هستید یا میخواهید رابطهتان با مشتریان فعلی و بالقوه را محکمتر کنید؟
● آیا برای بهبود خدمات به مشتریانتان در این فضا حضور دارید یا به دنبال جذب و حفظ کارکنان باکیفیت هم هست؟
اینها نمونه هدفهایی هستند که معمولا کسبوکارها در شبکههای اجتماعی به دنبال تحقق آنها هستند. ممکن است شما در یکی از کانالهایتان تعدادی و در کانال دیگر، تعداد دیگری از این اهداف را دنبال کنید.
بخش مهم استراتژی شبکه های اجتماعی تدوین پرسونای مخاطب است. پرسونا به شما کمک میکند مخاطبتان را درست شبیه یک انسان آشنا (دوست، همکار، همسایه) در ذهن خود تصور کنید و طبق نیاز و توقع او عمل کنید.
وقتی تصویر شفافی از مخاطب خود داشته باشید میتوانید به جهان او نزدیکتر شوید و خواستهها و انتظاراتش را بهتر لمس کنید.
برای تدوین پرسونای مخاطب نیاز به پرسشنامه دارید. این پرسشنامه دارای بخشهای مختلفی است، مانند:
● ویژگیهای دموگرافیک مخاطب: ردهی سنی، جنسیت، سطح درآمد، سطح تحصیلات و محل سکونت.
● اطلاعات مربوط به شغل: آیا شاغل است؟ در بخش خصوصی کار میکند یا دولتی؟ چند سال سابقه کار دارد؟ در چه رده شغلی قرار دارد؟ برای موفقیت در شغلش به چه مهارتهایی نیاز دارد؟ احساسش نسبت به شعل و مسیر شغلیاش چیست؟
● سبک زندگی او: یک روز او چگونه میگذرد؟ فعالیتهای اجتماعیاش چیست؟ وقتهای آزادش را چگونه میگذارند؟ اطلاعات خود را از چه روشها و کانالهایی کسب میکند؟ چه نوع کتابها و مجلاتی را میپسندد؟ جقدر از اینترنت استفاده میکند؟ از کدام پیامرسانها بیشتر استفاده میکند؟ آیا بیشتر حضوری خرید میکند یا اینترنتی؟
● ترجیحات شخصی او: از چه نوع محتواهایی بیشتر استقبال میکند؟ چرا ممکن است شما را به رقبایتان ترجیح دهد؟
دستههای مختلفی از مخاطبان فعلی و بالقوه وجود دارند که روابط متفاوتی با برند شما دارند. خیلیها حتی نام برندتان را هم نشنیدهاند. برخیها هم ممکن است طرفدار سینهچاک شما باشند. میزان اطلاعات مخاطب هدف شماست که تعیین میکند در شبکههای اجتماعی دربارهی چه موضوعاتی میتوانید پست منتشر کنید:
● بعضیها ممکن است خیلی سربسته چیزی دربارهی شما شنیده باشند.
● بعضیها دربارهی شما شنیدهاند و شاید به وبسایت شما هم سر زده باشند؛ اما مشتری شما نیستند.
● بعضی فقط یک بار از شما خرید کردهاند.
● اینها طرفدار برند شما هستند. خریدهای متعدد دارند و شما را به دوستهای خود معرفی میکنند.
پلتفرمهای مختلفی وجود دارند، کدامیک از آنها با برند، مخاطبان و اهداف شما همخوانی بیشتری دارد؟ بودجه زمانی و هزینهای خود را به چه میزان بین این بسترها پخش میکنید؟ آیا اگر مثلا هر روز یک پست در وبلاگ خود منتشر کنید، بهتر است یا نه ترجیح میدهید، برنامه وبلاگ را هفتگی پیش ببرید و به جای آن در اینستاگرام و لینکدین هم پست منتشر کنید.
آیا مخاطبان شما خانمهایی هستند که به دیدن عکس علاقه دارند؟ ممکن است در پینترست فعالیت بیشتری داشته باشند. یا شاید مدیرانی که به فضای حرفهای علاقهمند هستند و وقتشان را بیشتر در لینکدین میگذرانند.
اگر مشتریانی دارید که از اینستاگرام زیاد استفاده میکنند، از آنجا شروع کنید. اگر خدماتِ مربوط به شغل ارائه میدهید، مانند کاریابی یا ساخت رزومه، میتوانید با لینکدین شروع کنید. اگر میتوانید محتواهای آموزشی برای کسب و کارتان آماده کنید، آپارات و یوتیوب میتواند بهترین گزینه باشد.
دو یا سه بستر را انتخاب کنید و آنها را همانطور حرفهای پیش ببرید که هر بخش دیگری از کسب و کارتان را رشد میدهید. پس از اینکه یک کمپین موفق برگزار کردید، به اضافه کردن بستری دیگر فکر کنید.
حالا شما یک مجموعه قوانین یا معیارهایی در دست دارید که میتوانید بر اساس آنها اقدام کنید. آن را ارزیابی کنید و به مرور بهبود دهید.
این مطلب خلاصهای بود از مقاله استراتژی شبکههای اجتماعی برای کسبوکارها. متن کامل مقاله را در مجله نیوزباکس بخوانید.