در یادداشت گذشته به این موضوع پرداختیم که ایده کراودفاندینگ میتواند جایگزین مناسبی برای نظام واسطه ای بانک ها باشد. تامین مالی جمعی بین مردم واسطه گری نمیکند بلکه تنها به عنوان یک پلتفورم، مردم را به هم مرتبط میکند؛ در نتیجه این ارتباط، کارآفرینان و استارتاپ ها بهتر تامین مالی میشوند، مردم بیشتر سود میبرند و میتوان گفت سرمایه ها به نیازمندان و کارآفرینان حقیقی میرسد.
طبق گزارش بانک مرکزی بانک ها در سال 94 توانسته اند 102 هزار میلیارد تومان سپرده قرض الاحسنه از مردم جذب کنند. سپرده ای که بانکها برای آن هیچ گونه سودی پرداخت نمیکنند و آنگونه که از اسم آن برمیآید باید برای مصارف خیریه مورد استفاده قرار گیرد. اما بر اساس این گزارش تنها 35 درصد از این مبلغ صرف وام های با کارمزد پایید شده است، یعنی معادل 36 هزار میلیارد تومان و بقیه مبلغ به صورت وام های با درصد بالا به مردم داده شده است.
از طرف دیگر طبق گزارش مرکز پژوهش های مجلس همان مبلغ 36 هزار میلیارد هم صرف نیازمندان نشده است؛ طبق این گزارش تنها 14 هزار میلیارد از این مبلغ صرف وام های ازدواج، اشتغال، زندانیان و... شده است و بقیه مبلغ آن یعنی 18 هزار میلیارد صرف وام های یک درصد با بازپرداخت 15 ساله به مدیران و مسئولان بانکی شده.
در نهایت میتوان گفت که از 102 هزار میلیارد سپرده قرض الحسنه مردمی، تنها 14 هزار میلیارد صرف مصارفی شده است که مردم انتظار داشته اند و بیش از 80 هزار میلیارد آن صرف وام های با بهره زیاد به مردم و وام های با بهره کم به مدیران بانکی شده است.
اما سوال اینجاست، چرا چنین اتفاقی در نظام بانکی افتاده است؟
جواب این سوال در مقاله قبلی داده شد. نظام بانکی مبتنی بر واسطه گریست؛ بانک از واسطه گری کسب درآمد میکند، سرمایه گذاری سپرده های مردم در کسب و کارها آنقدری هست که یک بانک ترجیح بدهد از طریق وام های با بهره بالای خود کسب درآمد کند و سرمایه خود را به خطر نیاندازد.
اگر بانک ها سرمایه خود را در کسب و کارها، صنایع و اقتصاد کشور به جریان بیاندازد میتوان امید داشت که اتفاقات خوبی در این زمینه ها بیافتد اما آنچه عملا اتفاق میافتد چیز دیگریست.
بانک اینگونه عمل میکند، پول مردم را در قالب طرح ها و مدل های مختلف جمع میکند، و آنرا در مطمئن ترین و پرسود ترین حالت به مصرف میرساند تا هم بتواند هزینه هایش را تامین کند، هم درآمد کسب کند و هم سود پول مردم را بپردازد؛ این مطمئن ترین و پر سود ترین حالت خلاصه میشود در اینکه سپرده های مردم را به سود بالا به خود مردم وام بدهد، در این تعامل بانکها روز به روز قدرتمند تر میوند مردم روز به روز ضرر میکنند. چرا که در واقع از یکدیگر پول میگیرند ولی سودش نصیب بانک میشود.
در دنیا پلتفورم های مختلف تامین مالی جمعی در حال فعالیت هستند و هرکدام ویژگی های مختلفی دارند و با مدل های مختلفی کار میکنند؛ اما ویژگی مشترک همه آنها شفافیت است. در همه این پلتفورم ها لیست پروژه ها با اطلاعات مختلفشان به مخاطبان عرضه میشود و خود مردم انتخاب میکنند که به کدام پروژه کمک کنند، در کدام پروژه سرمایه گذاری کنند و نهایتا کدام کارآفرین را برای خلق ایده اش حمایت کنند در ادامه هم میتوانند در جریان پیشرفت کارها قرار بگیرند و خیالشان از کمک و حمایتشان راحت شود.
دیگر یک جعبه سیاه به نام بانک وجود ندارد، بلکه در اوج شفافیت این مردم هستند که بیشترین سود را میبرند!