سلام، میدونه یه 2 هفته ای هست مقاله نذاشتم خب چند تا دلیل داره که الان میگم
خب حالا میخام از تجربه کار حضوری براتون بگم که خیلی خفنه :)!
دقیقا دو هفته پیش استخدام شدم تو یه شرکت (که بخاطر محرمانگی فکر نکنم بتونم اسمش رو بگم!)(ازشون میپرسم اگر اوکی بودن که توی مقاله بعدی بیشتر راجبشون مینویسم) مورد مهمی که باید رعایت کنیم هممون قانون محرمانگی اطلاعات هست. اول به عنوان یک انسان ، بعد برنامه نویس و بعد کسی که مسئولیت پذیرفته در زندگیش باید یاد بگیریم رازدار باشیم!
زمانی که برای مصاحبه رفتم فکر میکنم نزدیک 15 سوال فنی از من پرسیده شده که یکیشو غلط جواب دادم 4 تا رو نمیدونستم و مثل بچه خوب گفتم نمیدونم ! و 10 تارو به درستی پاسخ دادم.
راجب ساعت کار و... بهم گفتن یکم دو دل بودم حس میکردم فضای شرکت یکم خشکه و... مصاحبه تموم شد و گفتند که تا 2 روز دیگه بهت خبر میدیم (لطفا همه شرکت ها یادبگیرن کارجو رو بیشتر از 3-4 روز معطل نکنید! و اگر رد میشن بهشون اطلاع بدید نوشتن یک پیام و کپی پیست کردن آن و ارسالش به کسانی که در مصاحبه رد شدند، باعث درد گرفتن انگشتان مبارک شما نمی شود!)
فردای اون روز با من تماس گرفتند و گفتند که از فردا پاشو بیا سرکار یکم دو دل بودم و با مِن مِن کردن پذیرفتم که برم. قرار بر این بود که یک هفته آزمایشی باشم و اگر شرکت خوشش نیومد یا خودم خوشم نمیاد 1 ریال هم دریافت نکنم ولی اگر خوشم اومد راجب حقوق و ... حرف میزنیم. من به خودم اعتماد داشتم پس پذیرفتم.
و خب سر 4 روز ارزیابی من تموم شد و منو پذیرفتن ، ارزیابیشون من رو در سطح Mid-Level قرار داد! خیلی خوشحال بودم ، سطح Mid-Level به طور اصولی معمولا بین 2 الی 3 سال تجربه کار نیاز داره و من با چند ماه تجربه کار تونسته بودم توی ارزیابی شرکتی که (واقعا قوی و معتبر هست) رتبه Mid-Level به دست بیارم!
و خب این شروع تجربه کار من هست و فکر کنم تا اطلاع ثانوی بخوام توی این شرکت باشم و بهترین عملکردم رو ارائه بدم!
موارد بالایی که نوشتم رد فلگ هایی هست که توی این مدت مصاحبه هایی که داشتم (تقریبا 9 مصاحبه) بهش برخوردم و واقعا ردفلگ هست... اینارو دیدید فرار کنید و اون شرکت نرید!
من خودم از سیستم عامل فراری بودم ، یعنی واقعا ترجیح میدادم روی همون ویندوز کار کنم (با اینکه لینوکس هم بلدم در حدی که کارم رو راه بندازه) اما از مدیر شرکت یک نکته خیلی مهمی یاد گرفتم(میتونم بگم الان ایشون یکی از دوستان خیلی خوب من هست و براش خیلی احترام قائلم) نکته این هست که برنامه نویس BackEnd باید سیستم عامل رو بشناسه، باید محدودیت ها و ویژگی هاشو بدونه، باید بفهمه منطق سیستم عامل چیه تا بتونه باعث پیشرفت خودش بشه.
برنامه نویس ها به زخم خوردگان از Docker معروف هستن اما فقط میتونم بگم هر چقدر توش حرفه ای تر دارم میشم دارم تازه میفهمم چقدر ناب و خاص هست Docker
فکر نکنم نیازی به توضیح داشته باشه!
نمیدونم اسمشو میشه گذاشت معماری یا نه (نمیدونم دارم اصطلاح رو درست استفاده میکنم یا خیر ) اما گور بابای کلمات ! sync و Async رو یاد بگیرید! (هر زبانی که حالا کار می کنید)
به هیچ عنوان از استراحت و تفریح در ساعات بعد از کار و آخر هفته ها (به صورت متعادل) غافل نشید. آخر هفته ی خوب یعنی شنبه ی عالی
به نظرتون چنل تلگرام بزنم ؟! ایده خاصی ندارم دوست دارم ایده هاتونو بشنوم!
اگر اجازه دادن در مقاله ی بعدی اسم شرکت و یک مقاله ی کامل از محل کار مینویسم (البته اگر حسش بیاد و خستگی بهم غلبه نکنه)