من علی بندری را دوست دارم.
با صدای آرام و روایت دقیقش از کانال بی و بیپلاس آموختهام و سرگرم شدهام.
اما ویدیوی اخیر او با عنوان «چطور وارد ایران شد و با ایران چه کرد؟ بازخوانی دو قرن سکوت» نمونهای از همان چیزی است که باید از آن ترسید:
دانش همهفهم - جایی که یوتیوب میخواهد جای آکادمی را بگیرد.
در این ویدیو، تلاش میشود زرینکوب بهعنوان یک مورخ ملیگرا نقد شود، اما نتیجهاش بیشتر شبیه بازنویسی احساسی تاریخ است تا نقد علمی آن.
وقتی روایت جای پژوهش مینشیند، فهم ما از تاریخ از «تحلیل» به «تسکین» تبدیل میشود؛ تاریخی که باید دردناک باشد تا آموزنده بماند، ناگهان تبدیل به داستانی آرام و قابلهضم میشود.
«تاریخ را نمیتوان با صدای گرم روایت کرد؛ باید با ذهن سرد فهمید.»
در تحلیل من، این ویدیو نهفقط زرینکوب را اشتباه میخواند، بلکه با حذف متدولوژی و اتکا به روایت، به همان چیزی بدل میشود که از آن انتقاد میکند:
تاریخ بدون روش، با صدایی خوش و روایتی زیبا.
اگر میخواهید بدانید چرا بازتعریف اعراب متمدن در این ویدیو خطای تطبیقی دارد،
و چرا تداوم فرهنگی همیشه نشانهٔ همزیستی نیست بلکه گاه مقاومت خاموش است،
نسخهٔ کامل مقاله را در سایت نیما رسولزاده بخوانید.
همچنین پیشنهاد میکنم یادداشت من دربارهی نقد تاریخی و فلسفی در عصر روایت رسانهای را بخوانید،
و در ادامه مجموعه مقالاتم دربارهی پادکست، روایت و بازنمایی واقعیت را دنبال کنید.
[نسخه کامل نقد نیما رسولزاده بر بازخوانی «دو قرن سکوت» در ویدیوکست علی بندری]
برچسبها:
#دو_قرن_سکوت #زرینکوب #علی_بندری #کانال_بی #بیپلاس #نقد_تاریخی #پادکست #یوتیوب_و_تاریخ #تاریخنگاری #نیما_رسول_زاده