خود بزرگ بینی بیماریای است که هم میتواند جنبه روانشناختی داشته باشد و هم ممکن است بر اثر ضایعات مغزی به وجود آید که این نوع آن قابل درمان است. خود بزرگ بینی جزئی از علائم بالینی است که شخص مبتلا، به جنونِ توانایی دچار میشود که گمان میکند قادر است تا هر کاری انجام دهد. این نوع بیماری خطرناک است که اغلب سرشتی است و در شخصیت و روان بیمار ریشه دارد. این حالت روان رنجوری دارای مکانیسمی است که میخواهد به هر شکل ممکن خود را حفظ کند طبعا در این صورت بیمار نیاز به یک آگاهی کاذب دارد که موجب میشود در یک حلقه شیطانی بچرخد. در این طرح واره من بزرگ خود را در مقابل واقعیتها قرار میدهد و از اینجاست که فاجعه به وجود میآید، چرا که متوجه میشود واقعیات خلاف تصوراتش است.
در تحلیل رفتاری خودبزرگ بینان، بر اثر پنهان شدن پشت ناتواناییها و ارضای غرور شخصی، رفتارهای تهاجمی و طلبکارانه دیده میشود.
در این صورت آیا امکان آسیب جدی از سوی آنان وجود دارد؟
خود بزرگ بینی اپیدمی هم دارد. اشخاص ضعیف در خانواده یا محیط، از بزرگان قوم یا قدرتمندان الگو میگیرند. شیوع این بیماری باور خود بزرگ بینی را در تمام جامعه تقویت میکند که نتیجه شوم آن حافظه کاذب جمعی است، یعنی از روانشناسی فردی به روانشناسی جمعی تعمیم مییابد. در تاریخ نیز این اتفاق بارها افتاده است.
ناپلئون بناپارت درباره تسخیر ایتالیا میگوید آنها هیچ قدرتی نداشتند و فقط گمان میکردند که قوی هستند از این رو ایتالیا، در کمتر از ۲۴ ساعت پس از حمله نیروهای فرانسوی تصرف شد. خب این شکستها حاصل نوعی آگاهی کاذب و خود بزرگ بینی ست که برخی به آن دچار میشوند.
آگاهی و نقد، تا چه میزان در علاج بیماری خودبزرگ بینی تاثیر دارد؟بله، در این حالت امکان آسیب رساندن به دیگران منتفی نیست که این نیز بر اثر تعارضی است که برای بیمار حادث میشود. او مجبور است تا اطراف خود را ببافد تا خود مرکزبینی اش محقق شود. اما واقعیتها، پیلهها را میدرد که واکنش طرف مقابل نیز آثار تخریبی به همراه دارد. خودبزرگ بینی اگر با قدرت، پول و امکانات همراه شود، اتفاقی ویرانگر خواهد شد. زیرا اگر این موارد نباشد بیمار دیر یا زود متوجه میشود که خبری نیست یا حتی نمیفهمد که به او قرص میدهند و دست آخر او را در بیمارستان بستری میکنند، اما اگر بیمار قدرت یا وسیله اعمال قدرت داشته باشد، بر اثر خود بزرگ بینی دست به اقداماتی خطرناک خواهد زد.
اگر این داروها در محیط وجود داشته باشد، خود بزرگ بینی در آن محیط جایی ندارد. واقعیت را باید با شایستهترین رنگ، رنگ زد. اگر کمرنگ یا پررنگ آن را رنگ آمیزی کنیم، گویی دروغ گفته ایم. تاکید میکنم واقعیت نه حقیقت …، زیرا حقیقت پشت پردهای پنهان است و بحث ما نیست.
آقای دکتر، خود کوچک بینی نیز، عامل باز تولید خودبزرگ بینی است. به لحاظ روانشناختی این پدیده قابل توضیح است؟
بله خود کوچک بینی هم از مجموعه عواملی است که همگی دست به دست هم میدهند تا بیماری خودبزرگ بینی به وجود میآید. خود بزرگ بینی پروسهای است که بر اثر عدم شناخت انسان از خود آغاز میشود. اگر کسی جایگاه واقعی خود را نشناسد و نداند که چه میتواند بکند و چه کارهایی را نمیتواند انجام دهد، دچار توهم خود بزرگ بینی میشود. همانطور که اشاره شد برای جبران ناتوانایی هایش ابتدا پیلهای دور خود میتند، یک ساختار توهمی ایجاد میکند که در آنجا مینشیند و به خیال خود رفع مشکلات و معضلات میکند. جالب است خیلی از فلاسفه هم دچار این مشکل میشوند. خودبزرگ بینیای که بر اثر خود کوچک بینی به وجود میآید مدام رشد میکند و در حرکتی همچون طوفان ویرانگر خواهد شد.