امروز پیادهروی کوتاهی داشتم. البته که با رعایت پروتکل و در خیابانهای خلوت اطراف خانه! سر راه داخل فروشگاه لوازمالتحریر رفتم و ناگهان برای خودم یک دفتر با جلد سبز رنگ زیبا و جذاب خریدم. هدیه به کودک درونم! واقعاً خوشحال شد. در کتاب «راه هنرمند» تمرینی مطرح شده با عنوان کار کوچکی برای خوشحالی کودک درون. مثل خرید جایزه، گردش و تفریح لذتبخش و... . حالا آن دفتر گوشهای در قرنطینه افتاده است. (ما بعضی خریدها را به این شکل در قرنطینه نگه میداریم تا ویروسهای احتمالی به مرور زمان از بین بروند و خودبهخود ضدعفونی شوند.) کودک درونم همین که به یاد آن دفتر و حضورش در خانه میافتد، ذوق میکند! حال آنکه با آن دفتر چه میکنم و چه چیزهایی در آن مینویسم، هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد.
این عکس تزئینی است. عکس اصلی دفترم باشد برای بعد.