حقیقتش الان که قرار است روز بعد دوباره آزمون تیزهوشان تکمیل ظرفیت نهم به دهم را بدم
حس عمیقی از ترس وجودم را فرا گرفته است که اگر دوباره عین سه سال پیش قرار باشد قبول نشوم چه تغییراتی قرار است در زندگیم بیوفتد
ترسی که در وجودم است اینطور نیست که به ظاهر بیاد ولی از درون واقعا عمیق و کشنده است،حتی انقدر عمیق که دوست دارم واقعا فردا غیب شوم یا بمیرم اما چشمانم به سوالات فردا نیوفتد
شاید از نظرتون خیلی بی منطق برسم که حاضرم بمیرم اما فردا سر جلسه ی آزمون نرم اما واقعا دست خودم نیست.احساس میکنم شکست خوردنم در آزمون ششم به هفتم باعث شده که انقدر نگران و پریشان باشم چون فکر میکنم اگه یک بار شکست خوردی.دوباره هم خواهی خورد
دلیلی که الان،وقتی که دارم این متن رو مینویسم گریه میکنم،فکر کنم بخاطر اینه که واقعا امیدی نیست به خودم
حتی اگه بقیه بهم امید داشته باشم وقتی که خودم میدونم قراره دوباره شکست بخورم و تابستونم رو به گند بکشونم با گریه هام،چه فایده ای داره؟
حقیقتش وقتی که ششم قبول نشدم جلوی خانواده ام هیچ گریه ای نکردم با وجود تمام حرفاشون
اما وقتی که رفتم حموم انقدر گریه کردم که فکر نکنم برای هیچ چیزی اینقدر گریه کرده باشم تو زندگیم.
تازه اشم وقتی که خبر قبولی دیگران میدیدم تنها ری اکشنی که از خودم نشون میدادم پوکر فیس بودن بودش
اما از ته قلبم واقعا میخواستم مثل اونا باشم تا خانواده ام بهم افتخار کنن
میدونم دوباره قراره خانواده ام رو ناامید کنم
پس از خواهرم نسیما که عاشقشم،عذرخواهی میکنم که ناامیدت قراره بکنم باز
از باباو مامانم عذرخواهی میکنم که توانایی اینو ندارم که تیزهوشان قبول شم.
و از همه ی کسایی که بهم امید دارن و داشتن عذرخواهی میکنم که اینقدر شکست خورده ام
پ.ن:ببخشید که متنم فعل و فاعل درست و حسابی نداره.