مثل همیشه منتطر این بودم،صبح تمام بشود و شب بشود تا فیلم دیدنم شروع شود حدود سه سالی است که تابستانم را اینطور می گذرانم حتی قبل از کرونا هم وضع من همین بود
انگار قرار بود تابستان امسال با سال های دیگر فرق داشته باشد.
کار،کلمه ای که برایم از هر چیزی ترسناک تر است؛کلمه ای که به خاطر آورنده ی مسئولیت پذیری،زندگی ملال آور و خستگی است.
این تمام تصورات من قبل از کار کردن بود،البته اینکه کاری که انجام می دادم آنچنان سخت هم نبود قابل توجه است
کار من کمک داوطلبانه به یک استارتاپ است که اسمش روستاتیش است
یکی از چیز هایی که همیشه برایم جالب بود معنی روستاتیش است
مردم همیشه دو آتیش جمع میشن که لذت ببرن و گرم بشن اما همیشه ی خدا یک نفر اون گوشه ی آتیش بود که هیزم میذاشت تو آتیش کار روستاتیش هم همینه،تیش مخفف آتش است پس معنی روستایش می شود آتش روستا.
شاید بگین خب که چی؟
باید در جواب بهتون که روستاتیش یک فضای کامل باحاله که منتظره ما مردم ازش حمایت کنیم
اگه دوست دارین ببینید این روستاتیشی که ازش دارم صحبت میکنم کیه؟
به واتسپ شماره ی 09366447827 پیام بدین و هماهنگ کنید تا این روستاتیشی که ازش صحبت میکنم رو از نزدیک ببینید
پ.ن:خوشحال میشم که ببینمتون!