این کتاب رمانی است در مورد زندگی دندانپزشکی به اسم دکتر داتیس که پس از پایان تحصیلاتش به شهرک ساسنگ در اطراف تهران که فقط حرف(سین)از آن در نقشه قابل مشاهده است برای کار روانه می شود.در ابتدا پس از حضور در هیئت امنای شهرک، ساختمانی تقریباً مخروبه را به عنوان مطبش به او نشان می دهند که مطب دانپزشک قبلی و قبلترش خیاط خانه بوده است.
دکتر داتیس علیرغم این که چنین فضایی را با تصورات خودش از مطب و زندگی مورد علاقه اش منطبق نمیبیند. چنان مشغول کار و بالا بردن سطح زندگیاش در آن شهرک میشود که دختر موردعلاقهاش و حتی چند سپیدار بلندی که در ورودی ساسنگ قد علم کرده بودند و او به آنها دل بسته بود را به خاطر بودن در میان نامزدهای شورا از دست میدهد و با دلی اندوهگین ساسنگ را پشت سر گذاشته و آنجا را ترک میکند.
این رمان در واقع شبیه دفتر خاطراتی ست از برخوردهای دکتر داتیس با بیمارانش که داستان سرنوشت هر کدام بر روی یونیت دندانپزشکی روایت می شود و ادامه پیدا میکند و گاهی هم بی سرانجام در میان شلوغی ها رها می شود.
به نظر من این کتاب اقتباسی است از زندگی خود نویسنده و خاطراتش که آن را با قلم روانی نگاشت است.
(دکتر داتیس)توسط نشر چشمه به چاپ رسیده و برنده جایزه بهترین رمان اول در بنیاد گلشیری است. این کتاب هفت فصل را با نامهای ابر، آفتاب، باران، تگرگ، رنگین کمان، برف و مهتاب در بر میگیرد.
از کتابهای حامد اسماعیلیون میتوان به قناری باز، توکای آبی، آویشن قشنگ نیست و گاماسیاب ماهی ندارد اشاره کرد.
حامد اسماعیلون متولد ۱۳۵۵ کرمانشاه است وی اکنون در کانادا زندگی می کند و متاسفانه همسر و فرزندش در سانحه هواپیمایی پرواز ۷۵۲ اوکراین از دست داده است.
من این کتاب رو از #طاقچه_بینهایت مطالعه کردم.
ممنونم از طاقچه
رعنا سیفی