کتاب آرایش دشمن نوشته خانم املی نوتومپ و انتشارات قطره
داستان شبیه یک نماش نامه به صورت دیالوگ بین دو مرد نوشته شده است و در فضای یک فرودگاه اتفاق میافتد.
ماجرا از آن جایی شروع می شود که ژروم انگوست در فرودگاه متوجه می شود هواپیمایش تاخیری نامعلوم خواهد داشت. او که اعصابش از این موضوع به هم ریخته بود کتابی را از کیفش بیرون میکشد و شروع به خواندنش میکند. در همین حین مردی به او سلام میکند و شروع به صحبت میکند. ژروم که هیچ علاقه ای به صحبت با آن مرد ندارد سعی میکند به طرز مؤدبانهای این موضوع را به او بفهماند ولی مرد دوم از رو نمیرود و همچنان صحبت میکند. هر چه ژروم به او می گوید که علاقهای به شنیدن حرفهای او ندارد و حتی جایش را تغییر میدهد تا شاید او به دنبالش نیاید،ولی آن مرد دست بردار نیست و دنبالش میکند. مرد دوم که خودش را تکستور معرفی کرده است پرده از رازهایش برمی دارد و لحظه ای فرا میرسد که میگوید من یک نفر را کشته ام .
ژروم تا قسمتی از مکالمه اورا مسخره میکند اما از یک جایی به بعد کتابش را میبندد و به آن مرد گوش میدهد.
داستان با اعترافات تکستور پیش میرود تا اینکه در دو قسمت از داستان شوکی به خواننده وارد میشود که کل داستان انگار کله پا میشود و خواننده تازه متوجه ارتباط این دو نفر به هم میشود.
کل داستان حدود ۹۰ صفحه است و به راحتی میتوان کتاب را در یک نشست خواند و لذت برد.
رعنا سیفی