قضیه از آنجایی شروع شد که برای خواندن هر روزه کتاب دنبال انگیزه ی خوبی بودم. از تنهایی کتاب خواندن خسته و ملول شده بودم و میخواستم همراهی در کتابخوانی داشته باشم. در واقع می خواستم کتاب های مشهور و مورد علاقه ام را با گروهی کتابخوان و علاقه مند همخوانی کنم و نظرات و تحلیل های آن ها را نیز راجع به کتاب هایی که میخوانیم بشنوم و یاد بگیرم.
این شد که در فضای فیلتر شده تلگرام به دنبال گروه های کتابخوانی و همخوانی گشتم و به چند کانال رسیدم که متاسفانه لینک گروه هایی که برای همخوانی قرار داده بودند بسته بود و مرا به جایی هدایت نمی کرد.
این،به در زدن ها و به در بسته خوردن ها و اصرار و اشتیاقم برای همخوانی باعث شد تا تصمیم بگیرم گروهی با عنوان کتابخوانی را در تلگرام راه اندازی کنم و این کار را هم کردم و تصویری کاریکاتوری از جارو کردن مغز با کتاب را که در زیر می بینید هم برایش بارگذاری کردم.
شروع گروه من با این پیام بود:
از امشب ۹۸.۳.۱۲ تصمیم گرفتم گزارش کتاب خواندن هایم را اینجا بنویسم و هر چیزی که از این مطالعات برداشت کردم یا هر موضوع و ایده ای راجع به کتاب و کتابخوانی داشتم در این گروه تکنفره یادداشت کنم.
پیام بعدی که در گروه پین شد،حاوی این متن بود(هر روز باید کتاب بخوانم حتی اگر در حال مرگ باشم حالا شده یک خط یا حتی یک جمله)
و همان شب بعد از این پیام شروع به خواندن کردم و گزارش من از همان شب بدین شرح است.
۹۸.۳.۱۲
#جزء_از_کل
۶ صفحه مطالعه کردم.
راه اندازی این گروه همزمان شد با فرجه های امتحان ترم ۶ دانشگاه یعنی در شرایط خیلی خوب و آرامی شروع نکردم. متاسفانه اکثر کسانی که می خواهند کار جدیدی یا برنامه جدیدی را آغاز کنند دنبال شرایطی آرمانی هستند برای این دوستان باید گوشزد کنم که این شرایط آرمانی و به دور از استرس هیچ وقت فراهم نمی شود و به یاد داشته باشید شروع یک ایده یا کار جدید در شرایط بحرانی نه تنها باعث شکست آن نمی شود، حتی باعث پیشرفت و تدام آن در دراز مدت نیز می شود.
الان حدود یکماه و نصفیست که این خواندن ها به صورت جدی و تک نفره در گروه ادامه پیدا کرده و من هر شب تاریخ و کتاب و تعداد صفحاتی که خوانده ام را در گروه تک نفره ام به صورت یک پیام ارسال می کنم.
البته در این مدت دغدغه همخوانی با کتابخوان ها را داشتم و به صورت های مختلفی در سایت ها و برنامه های مختلف دنبال این گروه ها بودم تا اینکه به سر نخی از این دریای بیکران رسیدم و اکنون در چند گروه کتابخوانی عضو هستم و سعی در همکاری و همخوانی هر چه بیشتر با این گروه ها را دارم.
اولین کتابی که خوانش آن با این گروه ها به اتمام رسید کتاب خودشناسی و روانشناسی دختر خودت باش از ریچل هالیس بود.
و اما پس از گذشت این مدت توانستم حدود ۷۶۳ صفحه مطالعه داشته باشم البته روزهایی بود که فقط یک جمله خواندم ولی پای عهدم ماندم و خواندم .
من از انگیزه همخوانی با دیگران به همخوانی روزانه با ارائه گزارش روزانه برای خودم(کسی که نمی توانم به هیچ وجه فریبش بدهم) رسیدم.
پس لطفا شما هم شروع کنید و برای کارهایی که می خواهید هر روز انجام دهید گزارش روزانه ای در دفترچه یا محیط مورد علاقه تان مثل تلگرام ثبت کنید و از گروه ها یا کانال های تک نفره خصوصی خود لذت ببرید.
تصمیم بعدی و شاید چالش بعدی هر روزه ام احتمالا نوشتن روزانه باشد که برای به وقوع پیوستن آن هم یک گروه تک نفره در فضای تلگرام خواهم داشت و بر عهد خود متعهد خواهم ماند.
رعنا سیفی