داستانی جنایی با ته مایه عشق و نفرت بین پدر و پسران
داستان اصلی، داستان پدر و پسری ست که پس از مرگ مادر پسرک به اتفاق هم به محلهای دیگر نقل مکان می کنند و همه اتفاق ها در آن خانه به خصوص به وقوع می پیوند.
قاتلی زنجیرهای از سالها قبل محکوم به حبس ابد در زندان روزگار می گذراند و اکنون باری دیگر جنایت هایی با روش و شیوه ی او در حال انجام است جیک و پدرش بی خبر از همه این اتفاق ها در آن محل ساکن و درگیر ماجراها میشوند.
اکنون چند سوال مطرح می شود قاتل کیست؟ آیا او همان نجواگر سابق است؟ انگیزه قاتل چیست؟
این کتاب به خوبی عشق بین پدر و پسر را به تصویر کشیده است و نفرتی که ممکن است پدری نسبت به فرزند داشته باشد.
راستی چطور ممکن است؟ آیا وجود دارد پدری که از همه پسر بچه ها بدش بیاید؟
قاتل ما کسی نیست جز پسری رنج دیده پسری که دلش میخواهد تلافی کند .
رمان قصهی پسرانیست که هر یک به نوبه خود به گونه ای از پدر زخم خورده اند ولی این دلیل نمیشود همه پدران مثل پدر قاتل بی عاطفه باشند که حتی به فرزند خودش نیز رحم نمیکند.
?????????????????
از اینجا به بعد داستان رو بیشتر توضیح میدم و ماجرا اسپویل خواهد شد.
داستان از اینجا شروع میشه که جیک و پدرش کندی که به محلهای جدید نقل مکان میکنند و ساکن میشوند.
قبل از از آمدن این پدر و پسر به این محله پسری گمشده و هیچ نشانه ای از او نیست مدتی بعد جسدش را در همان مکانی پیدا می کنند که گم شده بود و با نشانه هایی که سالها پیش قاتلی زنجیره ای به نام نجواگر چند کودک را به قتل رسانده بود.
کاراگاه پیت،مسئول پروندهی جنایت های نجواگر و پرونده کنونی است و اما طعمه بعدی این قاتل نوهی کاراگاه پیت در واقع همان جیک است و کندی سالهاست که پدرش ندیده و دل خوشی از او ندارد.
پدر جیک اما منتظر تحقیقات پلیس نمی ماند و خودش دست به کار می شود و رباینده پسرش را که پسر نجواگر است می یابدو او در واقع معلم نقاشی مدرسه جدید بوده و جیک را به سختی از چنگش در می آورد.
در این میان پیت قربانی و انگیزه قاتل آشکار میشود.ولی انگیزهای که خیلی دور از انتظار است قاتل سعی در این داشت محبت و عشقی را که خود تجربه نکرده و از پدرش دریافت نکرده است را برای کودکانی همچون خود که محبت پدر و مادر ندیده اند هدیه بدهد. ولی نا فرمانی کودکان از او سبب می شود. نیل اسپنسر را کشته و به فکرت کشتن جیک نیز باشد در نهایت، پسر قاتل توسط پدر خود نجواگر کشته می شود.
این یادداشت را برای چالش کتابخوانی طاقچه نوشته ام.
#رعنا_سیفی