ویرگول
ورودثبت نام
گروه نیپیک
گروه نیپیکاز تماشای فیلم تا خواندن کتاب؛ اینجا درباره‌ی آنچه در هنر تجربه کردیم می‌نویسیم و حرف می‌زنیم. 🍀
گروه نیپیک
گروه نیپیک
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

کوبریک و مسئله اراده آزاد

پرتقال کوکی استنلی کوبریک فقط یک فیلم درباره یک باند جوانان خشن نیست؛ سوالی دارد و آن این است که انسان بودن یعنی چه؟

فیلم بر اساس رمان آنتونی برجس ساخته شده، اما کوبریک عمداً پایان کتاب را حذف کرد. در نسخه‌ی رمان، آلکس بالاخره بزرگ می‌شود و به زندگی آرام‌تری تن می‌دهد، اما کوبریک این امید را کنار زد. چون می‌خواست تماشاگر در همان وضعیت آزاردهنده‌ی تضاد بماند؛ جایی که هیچ پاسخی راحت و قطعی وجود ندارد.

تصویری از آلکس (شخصیت اصلی فیلم)
تصویری از آلکس (شخصیت اصلی فیلم)

زیبایی‌شناسی خشونت و شهوت

در نیمه‌ی اول فیلم با آلکس و دار و دسته‌اش روبه‌رو می‌شویم؛ جوانانی که خشونت و تجاوز برایشان نوعی بازی است. اما نکته‌ی مهم شیوه‌ی نمایش کوبریک است:

موسیقی بتهوون در پس‌زمینه

قاب‌بندی‌های دقیق و حرکات نرم دوربین 

رنگ‌های تند و فضاهای عجیب

اینجا خشونت به جای آن‌که «کریه» نشان داده شود، درون یک قاب زیبا قرار می‌گیرد. همین تضاد باعث می‌شود تماشاگر به شک بیفتد: چرا من هم‌زمان مجذوب زیبایی شدم و منزجر از عمل؟ 

شهوت هم در فیلم همین جایگاه را دارد: نه به عنوان چیزی صرفاً جنسی، بلکه به‌عنوان نیروی حیاتی و غریزی انسان. کوبریک نشان می‌دهد حذف یا سرکوب آن، چیزی بیش از «اخلاقی‌تر شدن» است؛ این حذف، بریدن بخشی از ماهیت انسان است.

کنترل اجتماعی و انحصار خشونت

وقتی آلکس دستگیر می‌شود، جامعه تصمیم می‌گیرد خشونتش را مهار کند. روش لوودویکو ظاهر قضیه را ساده می‌کند: هر بار او میل به خشونت یا حتی شنیدن موسیقی پیدا کند، بدنش واکنش منفی نشان می‌دهد.

اما در اینجا یک اتفاق مهم رخ می‌دهد: خشونت از بین نمی‌رود. فقط از دست افراد گرفته و به دست ساختارهای قدرت سپرده می‌شود.

در دنیای مدرن، خشونت «ملی» می‌شود؛ انحصار دولت‌ها و نهادها. پلیس، ارتش، زندان، سیستم قضایی… همه‌ی این‌ها شکل‌های مشروع و متمرکز خشونت‌اند. و این همان هشداری است که فیلم می‌دهد: خشونت نابود نمی‌شود، بلکه به شکل قانونمند و نهادی بازتولید می‌شود.

انسان بودن یعنی چه؟

این‌جا به پرسش اصلی فیلم می‌رسیم. آلکسِ آزاد، با تمام شرارت و زشتی‌اش، هنوز «انسان» است. چرا؟ چون  میتواند انتخاب ‌کند— حتی اگر  انتخاب‌های زشت و شرورانه ای باشد. آلکسِ شرطی‌شده اما فقط واکنش نشان می‌دهد؛ دیگر نه می‌تواند انتخاب کند، نه می‌تواند اراده داشته باشد.

کوبریک می‌خواهد بگوید: انسان بودن فقط به معنای خوب بودن نیست. انسان یعنی موجودی که هم ظرفیت خیر دارد و هم ظرفیت شر. حذف شرارت، به معنای حذف بخشی از انسانیت است. خوب بودن وقتی ارزشمند است که امکان بد بودن هم وجود داشته باشد.

فرم، معماری و تضادها

فیلم از نظر بصری هم پر از همین تضادهاست.

معماری‌های بتنی و تقارن‌های خشک → نشانه‌ی نظم و کنترل مدرن.

لباس‌های عجیب و رنگارنگ و حرکات موزون آلکس و دوستانش → نشانه‌ی شورش غریزی.

موسیقی کلاسیک در کنار اعمال خشونت‌آمیز → همزیستی زیبایی و وحشت.

کوبریک با این انتخاب‌ها می‌گوید جامعه‌ی مدرن ظاهر منظم و حساب‌شده‌ای دارد، اما در زیر این پوسته، غرایز خاموش نمی‌شوند. تضادها به‌جای حل شدن، در کنار هم قرار می‌گیرند.

آلکس و گروه خلافکارانش
آلکس و گروه خلافکارانش

پرسش‌هایی که باقی می‌مانند

اگر خشونت جزئی از انسانیت است، آیا می‌توان انسان را بدون خشونت تصور کرد؟

وقتی دولت خشونت را به انحصار خود درمی‌آورد، آیا واقعاً جامعه اخلاقی‌تر می‌شود یا فقط خطرناک‌تر؟

اگر انتخاب از انسان گرفته شود، حتی برای رسیدن به «خوبی»، آیا هنوز می‌توان او را انسان دانست؟

آیا بهتر است انسان آزاد باشد—حتی اگر این آزادی به شرارت بینجامد—یا اینکه مطیع و بی‌خطر، اما بی‌اراده؟

دیدن این فیلم بلوغ و امادگی بیشتری رو طلب میکنه .


✍🏻 به قلم کاوه

انسانخشونتفیلمنقد فیلممعرفی فیلم
۶
۰
گروه نیپیک
گروه نیپیک
از تماشای فیلم تا خواندن کتاب؛ اینجا درباره‌ی آنچه در هنر تجربه کردیم می‌نویسیم و حرف می‌زنیم. 🍀
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید