رمان من درباره عروسی دازای و چویا
غیبت پشت سر عروس و داماد گناه کبیره میباشد???
عروس با دست خفه کرد دوماد با چاقو ? دفاع کرد??
وسط مراسم همدیگر رو کشتن
ارواح عروس رفته گل بچینه??
ارواح دوماد رفته پیش مادرش
عروس عصبانی شد گل ها رو له کرد??
دوید دنبال شوهرش
?????
خشم عروس بخاطر مادرشوهرش بود??
عروس جن زده شد?
و ارواح مادرشوهرشو جرررررر داد??
مادرشوهر عروس به فنا رف??
شوهر بخاطر دفاع از به فنا رفته ی مادرش?? به پا خیزید
یکی زد تو دهن عروس??
گلاب هایی که عروس نوشیده بود بخاطر بوی خوش جنازش و جلو گیری از بوی سیر??
زمین ریخت???
دوماد بع فنا رفته ی ارواح مادرش را جمع نمود??و هر کدام را در نقطه ی خود گذاشت???
روح ارواح مادر شوهر عروس زنده شد??
و برای انتقام از عروسش پسرش را با یه زربه ی شتمی سر با جفتک کشت????
(جنگ مادر شوهر و عروس+)
??
ارواح عروس بخاطر مرگ ارواح شوهرش گفت: حیف مادر شوهر عزیزم کاش با هم میکشتیمونಥ‿ಥ
??
ارواح مادر شوهر گف: خار تو سرت??
در ادامه گفت: لوس نشو عروس خوشگلم فدات شم??
ارواح مادرشوهر و ارواح عروس همدیگر را در آغوش گرفتند و رفتند سر سفره ی عقد??
پ نتیجع میگیریم مشکل در دوماد بود??
حالا دازای و چویا خودتون انتخاب کنین کدوم دوماده کدوم عروسه?
ممنون بابت خوندن رمان^