تنها راه کنترل روزمرگی و غم نوشتن و بس. ادم در طول زندگیش یاد میگیره در حال مبارزه با ناراحتی طولانی مدتش نباید خیلی خشن برخورد کنه. مثلا بعد چندماه تنهایی و سکوت یهو صبح لباس ورزشی نپوشه و شروع به دویدن کنه و صبحونه رو با خانواده میل کنه یا کاری کنه که با عشق سابقش دیدار تازه کنه یا تصمیم بگیره بره کوه یا دریا چون ممکنه دیگه برنگرده. نمیدونم به نظرم بدترین کار با خودش میکنه، شوکی که وارد میشه... در قدم اول باید بفهمه حال بدش فقط با حرف زدن و نوشتن خاموش میشه و هر چیزی که مسبب حال بدش از خودش خارج کنه مثلا من به یه بیخیالی شدید رسیدم نسبت به حال بدم و بیخیالش شدم و لزومی نمیبینم خودم اذیت کنم برای تغییر رویه:/ میخوام از باقی مونده های دنیای بعد کرونا باشم اما مگه بعدش چی در انتظارمگه چی تغییر میکنه اصلا مگه بعدی هست ما هممون داریم میمیریم خیلی آروم کرونا حالا اون ویروس ناشناخته با کیلومترها فاصله توی چین نیست در نزدیکترین حالت خودش قرار داره همه اطرافم درمینورده و خلوت میکنه نمیدونم فردا که چشم باز کنم کرونا کدوممون کشته ...اینهمه سیاهی و ناامیدی جلوی چشمام گرفته احتمالا از اثرات دنبال کردن اخبار به طور روزانه اس...برای کنکور دوباره آماده میشم و این روزا هیچ شباهتی به خودم ندارم کاش زودتر زمستون بیاد... کاش زودتر به خودم برسم