OfoghEghtesad
OfoghEghtesad
خواندن ۹ دقیقه·۵ سال پیش

آیا کرونا بیدارمان می‌کند؟

سلمان معبودی| این روزها به وفور مطالبی درباره بایدها و نبایدهای بهداشتی در جهت مبارزه با ویروسی فراگیر دیده و شنیده می‌شود که جهان را به خود درگیر کرده است. اما شاید بد نباشد فارغ از توضیحات علمی یا پزشکی درباره ماهیت این ویروس و چگونگی محافظت در برابر آن به لایه‌های عمیق‌تر و فعالانه‌ و رفتاری پدیده‌ای بپردازیم که تاثیراتی جبران‌ناپذیر بر روابط انسان و وضعیت جهان وارد کرده و خواهد کرد. در ابتدا به شکلی تیتروار به ویژگی‌های برجسته رفتاری کووید 19 یا کروناویروس اشاره می‌کنیم. برخی از آنها احتمالا بدیهی به نظر می‌رسند اما لازم به ذکرند چرا که مرورشان نتایج ثانویه‌ای می‌توانند داشته باشند:

o به چشم نمی‌آید و دیده نمی‌شود.

o فراگیر است و به جغرافیای خاصی محدود نمی‌شود.

o از پدیده‌های آشنای زندگی روزمره آشنایی‌زدایی کرده و حساسیت‌مان را نسبت به آنها تحریک می‌کند. از لمس دستگیره ماشین یا در گرفته، تا نمایشگر تلفن همراه، جلسات پارلمان، سخنرانی سران مذهبی و سیاسی و حتی مثلا مسابقات منظم جام باشگاه‌های اروپا را هم تحت تاثیر قرار داده است.

o عادت‌زدایی کرده از رویدادهایی که به شنیدن و دیدن خبرهایشان عادت کرده بودیم.

o زود تکثیر می‌شود.

o مخرب و مرگ‌آفرین است.

o وحشت‌آفرین و اضطراب‌افزا هم هست.

o چرخه‌ی هشدار، تهدید، خطر، بحران و زوال را در خود دارد و بسیاری از اولویت‌ها را تغییر داده است.

o اراده‌ی انسان را، برنامه‌ها و ساختارهای برساخته‌ی بشری را به نوعی به هیچ گرفته است.

o در روابط بین فردی، اجتماعی و جهانی اختلال، فاصله و دوری ایجاد کرده است.

o آزادی‌های فردی و عادت‌های رفتاری که بعضا به چشم نمی‌آمدند و برایمان بدیهی می‌نمودند را هم تحت تاثیر قرار داده. مثلا لمس ناخودآگاه صورت یا عضوی از آن.

o نظم موجود را بر هم زده است. در واقع به گواه اخبار روزافزونی که می‌بینیم و می‌شنویم ابعاد حیاتی، زیستی، انسانی، اجتماعی، تاریخی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی، ورزشی... را در سطح جهانی دستخوش تغییر قرار داده است.

o بی‌ملاحظه بوده و ابعاد آن تا حدی غیرقابل پیش‌بینی بوده است.

o از آنجا که Aggressive (حمله‌کننده) است، در صورتی که میزبانش مکانیسم دفاعی قوی نداشته باشد او را از پا می‌اندازد. به بیانی «مقاومت» در برابر آن بسته به مزان «توان» و «آمادگی» یا «شکنندگی» طرف مقابلش دارد.

o طی مدت معلومی عمل می‌کند یعنی «زمان‌مند» است.

o مرز نمی‌شناسد. همین طور نژاد، مذهب، طبقه اجتماعی یا میزان دارایی میزبانانش تاثیری بر او ندارد.

o اعضای حیاتی نظام ارتباطات انسانی را هدف گرفته است یعنی همان راه‌هایی که در توصیه‌های پیشگیرانه به کرات شنیده‌ایم: دست، چشم، گوش، دهان، بینی، پوست. و اختلال در این مجراها همسان با ایجاد اختلال در نظام تکلمی، احساسی، تفکری و بینشی فردی و اجتماعی است.

o تا حدی موجب «مرگ‌اندیشی» شده یا مواجه با آن را بیش از پیش ممکن ساخته است.

o «گرما» و «رعایت» بهداشت و «مراعات» دیگران شرایط را برایش سخت می‌کند.

o ...

از آنجا که گفته شده «انسان اساسا موجودی است ارتباطی»، شاید بتوان با تعمیم «پازل رفتاری» ویروس کرونا به رفتارهای بین فردی انسان‌ها، جوامع و ملل، حکومت‌ها با هم و با مردمانشان به نتایج جالبی رسید. باید پرسید که در جهانِ پیش از کرونا، چه پدیده‌ی همسان دیگری در این سطح وجود داشته آن هم با این میزان از تاثیرگذاری و فراگیری؟ کافی است مروری گذرا کنیم بر مجموعه‌ای از اخبار ماه‌ها و روزهای منتج به شیوع این ویروس. رابطه ایران و آمریکا و ماجرای تحریم‌ها، مسائل فرسایشی سوریه، جنگ‌های منطقه‌ای، انواع ترورها از ترور سردار شهید سلیمانی گرفته تا ترورهای شخصیتی، اعتراضات و آشوب‌های خیابانی در ایران و جهان، مسائل حقوق بشری، بحران‌های اقلیمی و محیط زیستی در نقاط مختلف از جمله استرالیا، جنگل‌های آمازون...، رابطه اتحادیه اروپا و بریتانیا، رابطه چین و آمریکا... می‌توان گفت این تیترها مجموعه‌ی اخباری بوده‌اند که در این مدت اخیر در سرخط خبرها دیده یا شنیده شده‌اند که نشان می‌دهند عمدتا با اخباری منطقه‌ای، بین کشوری و شاید در نهایت بین قاره‌ای مواجه بوده‌ایم و نه الزاما فراقاره‌ای. یعنی به لحاظ پراکندگی، بخش یا بخش‌هایی از جهان درگیر موضوعات فوق شده‌اند و نه همه‌ی جهان آن هم همزمان با هم. منحصر بفرد بودن پدیده کرونا و ابعاد آن با نگاهی به این موضوع قابل حصول است. و شاید به همین دلیل است که برخورد معمول در سطح صرفا بهداشتی با این پدیده برای آینده‌ی جهان چندان کارگشا نیست.

اگر به زبان ساده بپرسیم که کرونا از جان ما چه می‌خواهد؟ یا در این زمان چه پیامی برای ما دارد؟ به چه پاسخ‌هایی می‌توانیم برسیم؟ بنظر منحصرکردن پاسخ‌ها به زمینه‌های پزشکی بهداشتی یا امنیتی (صحبت از ترور بیولوژیک شده است) به نوعی مواجه‌ای ساده‌انگارانه با پدیده‌ای در این سطح است. چرا که ابعاد مختلف برشمرده‌ی آن ما را در زمینه‌های مذکور محصور نمی‌کند. برگردیم به پاسخ آن پرسش. آیا می‌توان گفت که کرونا «ارتباطات» ما را هدف قرار داده است؟ یعنی همان اصل بنیادی برای انسان که موجودیت ما با آن تعریف شده یا به شدت به آن وابسته است. کافی است ببینیم که فرهنگ، اقتصاد، سیاست، اجتماع، امنیت و بسیاری از یافته‌ها و دستاوردها یا مشغولیت‌های ما بر بستر «ارتباطات» شکل می‌گیرد؛ ارتباط ما با خودمان، با پیرامون و جهان و با دیگران.

حال بیایید فرض کنیم ما کرونا هستیم! ویروسی که حتی اگر موجودی شرور یا دست‌ساخته هم به حساب آید در هر صورت «زنده» است. چرا که به گفته کارشناسان خودش را با محیط و شرایط تطبیق داده، تغییر ایجاد می‌کند و از این رو حیات دارد. بیایید با ذهنیتی کرونایی (!) فرض کنیم می‌خواهیم به نقاطی حمله کنیم. در این شرایط در وهله اول نقاط ضعف و یا آسیب‌پذیر جبهه‌ی مقابل بررسی می‌شوند و هدف‌گذاری می‌شوند. اگر بپذیریم که پیام اصلی شیوع این ویروس «ارتباطات» انسانی بوده پس در واقع نقاط ضعف یا آسیب‌پذیر انسانی همین «ارتباطات» بوده است. برای اثبات این موضوع هم تلاش آنچنانی لازم نیست. کافی است برای لحظه‌ای هم که شده، ورای عینک‌های تک‌بعدی تعصبیِ ملیتی، سیاسی، مذهبی، فکری و... سرخط خبرهای برشمرده (و بیش از آن را) از منظر «ارتباطات» بنگریم. مثلا ارتباط ما با خودمان، با اجتماع‌ دور و نزدیک‌مان چگونه بوده است؟ و این دومینو را کنار هم بچینیم و ببینیم که: ارتباط ما با طبیعت یا حتا با اشیاء، ارتباط ما با مخالف یا موافق‌ یا کسی که با ما متفاوت است، ارتباط ما با رسانه‌ها و رسانه‌ها با ما، ارتباط ما با دولت‌ها و حاکمان، ارتباط حاکمان با مردمان، ارتباط دُوَل و... ارتباط ما با خدا... چگونه بوده و هست؟ آیا می‌توان دید که «کیفیت کرونایی» بر اکثر قریب به اتفاق این مجموعه روابط حاکم بوده است؟ آیا در این مجموعه روابط جز تناقض‌ها، بی‌عدالتی‌ها، نارسایی‌ها، بی‌اعتنایی‌ها، فرصت‌طلبی‌ها، جاه‌طلبی‌ها، منفعت‌طلبی‌ها، خودمحوری‌ها، سیاسی‌بازی‌ها، دغل‌کاری‌ها، نامردی‌ها و ناراستی‌ها... می‌یابیم؟ و حال، پدیده‌ای پیداشده که قلب اندوخته‌ها و داشته‌ها و یافته‌ها و نوع زیست کنونی ما را نشانه رفته است یعنی ارتباطات ما را. متاسفانه یا شاید هم خوشبختانه (!) باید گفت که انگار ویروس کرونا درست به هدف زده است!

از سویی دیگر باز باید پرسید که ارتباط‌هایمان چه کیفیتی باید داشته باشند؟ این پاسخ هم چندان پیچیده نیست. آیا جز احترام حقیقی و نه کلامی و صوری، به هستی و وجودمان راضی‌مان می‌کند؟ آیا جز احساس مسئولیت، محبت و شفقت، رواداری و گذشت، دیگرخواهی، رشد و تعالی وَ احساسِ حقیقیِ حیات ما را راضی می‌کند؟ آیا «روحِ رابطه» و «احساس حضور» گم‌شده‌ی روابط‌مان نیست؟

سوال‌ها که انگار تمامی ندارند. اما «باید استاد و فرود آمد.» باید از پاسخ‌ها هم سراغی گرفت. بزرگی در توصیف الگوی رفتاری پدیده‌ی طبیعی و زنده‌ی «آب» هنگامی که با آلودگی گل و لای مواجه می‌شود، (نقل به مفهوم) گفته که در آن هنگام، آب ساکن می‌شود. انگار در خود فرومی‌رود و بدون این که دست و پا بزند اجازه می‌دهد تا گل و لای فروبنشینند و زلالی بالا بیاید. آنگاه خود را در معرض نور قرار داده و اجازه می‌دهد تا به آن وسیله پاکیزگی مد نظرش حاصل شود و به چشم آید. با این متد، آیا می‌توان گفت قرنطینه‌های اجباری یا ناخواسته مجالی هستند تا در افکار و رفتارمان بازنگری‌هایی کنیم، به خود بیاییم و بیدار شویم؟ آن نوری که باید خود را در معرضش قرار دهیم چیست، کیست یا کجاست؟ اساسا آیا در این زمان فرصت انجام این کار را داریم؟ و اگر «درس کرونا» با همه‌ی هزینه‌هایی که بر جای خواهد گذاشت، در زمان معلوم توسط ما گرفته نشود، ممکن است درسی دیگر با ابعادی دیگر در راه باشد تا ما را به خود آورد؟ در آن هنگام، اگر شما جای معلمی بودید که با شاگردانی فراموشکار، مدعی و سرکش سر و کار دارد، برای بیداری، هدایت و به راه آوردن آن‌ها از چه روشی استفاده می‌کردید؟

کروناویروسقرنطینهمحیط زیستپدیدارشناسی
نگاهی بینارشته‌ای به اقتصاد، فرهنگ، انسان، محیط زیست...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید