این یک توتم است.
توتمها مجسمهها یا اجسامی نمادین بودند که کارکردی ماورایی داشتند. حفاظت از قوم و وضع قوانین. در اکثر اقوام بومی قارهها تومها حضور داشتند.
در میان تمامآ قبایل و تمدنها در جهان، اکثرشان صورتی از اجدادپرستی را حفظ میکردند. (حتی فروید باور داشت که توتمها بعد از پدرکشی گروهی از اعضای قبیله، بعنوان نمادی از پدر، بهوجود آمدهاند. و نسلهای بعد هم ساخت توتمهارا ادامه دادهاند.)
توتمها تنها یک حالت از اجدادپرستی ما هستند.
برای اجداد ما، تفکرات اجدادشان نگهدارنده کلید معنای زندگی بودند.
ممکن است فکر کنید جد بودن کار آسانی است. خب… تولیدمثل نسبتا آسان است. اما برای جد بودن باید در هر نسل فرزندان متعدد و “زنده”ای داشته باشید.
تا همین صدسال پیش، زندگی سختتر بود و علوم پزشکی کارآمدی به مراتب کمتری داشت. درصد بسیاری از مردم در نوزادی و خردسالی جانشان را از دست میدادند.
چندصد سال پیش بسیار معمول بود که مردم پیش از رسیدن به بلوغ ازدنیا بروند. هرچه بیشتر به عقب میرویم بیشتر متوجه افزایش میزان مرگ پیش از بلوغ میشویم.
حال، تعداد زیادی از آدمهارا در نظر بگیرید که اجداد شما هستند: پدر و مادرتان، دو پدربزرگ و دو مادربزرگتان، چهار جد و چهار جدهتان… و همینطور بروید عقب. واقعیتی فوقالعاده درباره آنها وجود دارد. واقعیتی که ممکن است آنرا معجزه تلقی کنید.
حتی یکی از آنها هم پیش از بلوغ نمردهاست.
اما جد بودن به چه معناست؟
میتوانیم با نگاه به یکی از سادهترین اشکال حیات به این سوال فکر کنیم. یک باکتری.
بعد از پنجاه نسل از تولیدمثل، چه تعداد باکتری خواهیم داشت؟
نسل اول ۲، نسل دوم ۴، نسل سوم ۸، و همینطور دوبرابر.
بعد از پنجاه بار دوبرابر کردن به بیشتر از هزار تریلیون خواهیم رسید. یک یک، با بیشتر از ۱۵ صفر بعد از آن.
۵۰ نسل برای یک باکتری چیزی نیست. یک باکتری میتواند در یک روز پنجاه نسل را طی کند.
بعد از یک هفته، تعداد باکتری موجود به بیشتر از یک بیلیون برابر تعداد اتمهای جهان شناختهشده میرسد.
ریاضیدانها به این رشد، رشد نمایی میگویند.
لازم به گفتن نیست که این شیوه رشد، شیوه رشد باکتریها در واقعیت نیست.
بعد از مدتی فاکتورهای طبیعی وارد عمل میشوند و رشد باکتری را کنترل میکنند.
همهی باکتریها موفق به تولید مثل نمیشوند.
میتوانیم همین محاسبات را برای خودمان هم بهکار ببریم.
بیایید به عقب بازگردیم.
حساب کنیم که شما دو والد دارید، چهار پدربزرگ و مادربزرگ، هشت جد، شانزده جد بزرگ، سی و دو جد جد، و همینطور به عقب برویم.
تصور کنیم که نیاکان انسانی شما، در ۲۰سالگی نسل بعد را بهدنیا آوردهاند. پس صدسال پیش، پنج نسل عقبتر یعنی جد جدتان زندگی کرده است. دویست سال پیش ۱۰ نسل قبلتان زندگی کردهاند. یعنی ۱۰۲۴ نفر. پانصد سال پیش ۲۵ نسل قبلتان زندگی میکردهاند. یعنی ۳۳۵۵۴۴۳۲ نفر. هزارسال پیش تعداد نیاکان شما ۱۱۲۵۸۹۹۹۰۶۸۴۲۶۲۴ نفر بودهاست.
این تعداد ده هزار برابر بیشتر از تعداد انسانهایی است که تابحال روی زمین زندگیکردهاند. چگونه؟ زیرا احتمالا در شجره خانوادگیتان جایی اجدادتان پیوند نزدیکی داشته اند. (اگر مادر و پدرتان از یک جد بزرگ بودهباشند همین خود تعداد افراد شجره خانوادگیتان را نصف میکند)
این تفکر که “جد شدن” کار آسانیست اشتباست. تنها “برگزیدگان” جد میشوند.
ممکن است از کلمه ی برگزیده خوشتان نیاید.اما خب… معنیاش این است که تمامش هم شانس نیست. آنهایی که جد میشوند، نهتنها باید شانس جد شدن را داشته باشند، بلکه باید درش خوب باشند. باید آنچه را که لازم است برای زنده ماندن، جفت پیدا کردن و تولیدمثل، فرار کردن و شکار کردن داشته باشند. باید والدین خوبی باشند.
این خود یک شیوهی تعریف تئوری انتخاب طبیعی چارلز داروین است. که ماهایی که وجود داریم، ماهایی که زنده ماندهایم، از یک نسل طویل از اجداد موفق آمدهایم. ما در ژنهایمان، آنچه برای یک جد موفق بودن لازم بوده کسب کردهایم.
در بخش بعد دربارهی معنای "کهن" و همچنین اجداد قدیمی و غیرانسانیمان صحبت خواهیم کرد.