نشریه اسوه هیئت عاشقان ثارالله دانشگاه علوم پزشکی تبریز
نشریه اسوه هیئت عاشقان ثارالله دانشگاه علوم پزشکی تبریز
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

خلاصه جلسه اول بررسی بحث ولایت فقیه

خلاصه ای از جلسه اول با حضور ۳۰ تن از دانشجویان و جناب مهندس نویدی و حجت الاسلام و المسلمین بجانی (امام جمعه تسوج)


سیاست: اداره کردن جامعه به همراه امر.

سیاست یعنی کسی امر خدارا از مردم بخواهد.

پیامبر هم در خلقت با بقیه مردم فرقی ندارد.چیزی که پیامبر و کل جانشینان الهی را از بقیه مردم‌ممتاز میکند، اتصال آنها باخدا است.

پیامبر به این دلیل آمد که پیام وحی را دریافت و ابلاغ کند. اگر نبوت نبود، هدف از خلقت زیر سوال میرفت چون‌ کسی نبود که پیام و هدف خلقت را به مردم برساند. درخواست خود پیامبر از ما هم امر نیست. درصورتی امر میشود که درخواست خدا را بخواهد. در قرآن هم مکرر آمده که یارسول الله! اگر چیزی به این مطالب کم یا اضافه کنی، رگ گردنت را میزنم.

چه زمانی میتوانیم بگوییم که امرخود پیامبر نیست؟ زمانی که پیامبر خود را نبیند و کاملا ذوب در خداوند شود. آن موقع همه چیز پیامبر خدایی میشود.

امام صادق ع میفرماید: و إن روح المؤمن لأشد اتصالا بروح اللّٰه من اتصال شعاع الشمس بها.

اتصال روح مومن به خدا از اتصال نورخورشید به خود خورشید شدید تر است. آن نور، هرچه دارد از خورشید است. پیامبر هم هرچه دارد از خدااست.

ولایت الهی بعد پیامبر به امام و بعد امام به ولایت فقیه میرسد. این که ما میگوییم دنبال مطالبات رهبر باشیم، چون مطالبات و امر و نهی خداست. ما موظفیم که دنبال دستورات خدا باشیم.

یک‌مطلب کلی در مورد شبهات: کسانی که اینهارا مطرح میکنند، شناخت درستی از ولی و فقیه و اتصال ولی فقیه به امام و پیامبر و خدا ندارند. و ولی فقیه را مثل رییس یک‌حزب و یک‌گروه میدانند. پس شبهاتی راکه به یک‌رییس حزب وارد است به ولی فقیه نسبت‌میدهد. پس اگر ولی فقیه را به درستی بشناسیم، همه شبهات خودبه خود حل میشود. امام خمینی ره هم این مطلب را گفته که تصور ولایت فقیه همان تصدیق آن است.


یک مطلب کلی :

جواب شبهه دونوع جواب دارد. ۱.جواب نقضی ۲.جواب حلی 

جواب نقضی این است که ما سوال را با سوال جواب دهیم. دراینجا اینطور میگوییم، چه طور میشود که انسان که مخلوق/ممکن است خلیفه الله و جانشین خدا که خالق/واجب است در زمین شود، پس غیر معصوم هم میتواند جانشین معصوم بشود.

جواب حلی: میدانیم که ولی فقیه معصوم نیست، جایزالخطا است یعنی امکان دارد خطا بکند، یک‌اصل عقلایی وجود دارد که وقتی ما درجایی به ۱۰۰ درصد نرسیدم، ۹۰ را قبول میکنیم اگر آن هم نشد ۸۰ و.... ولی اصل را از دست نمیدهد.مثلا الان امکان برگزاری کلاس حضوری وجود ندارد، میرویم به مجازی ، اگر انهم نشود میرویم سراغ نامه نگاری و... به این اصل، اصل تنزل تدریجی میگویند. نماز هم همینطور ، اگر ایستاده نشد، نشسته، نشد خوابیده،نشد با اشاره

در اینجا هم اصل حکومت برای خدااست. اما چون بین واجب و ممکن سنخیتی وجود ندارد، نمیشود خود خدا به مردم مستقیم امرونهی کند. پس میرسد به پیامبر، بعد امام بعد ولی فقیه.

اگر ولی فقیه از خودش چیزی بگوید، طبق همان آیه قران خطاب به پیامبر که فرموده اگر چیزی اضافه و کم کنی گردنت را میزنم، اینجا هم خودبه خود آن فرد از ولایت ساقط میشود.

ولی فقیه طبق قواعدی که از امامان رسیده عمل میکند، اگر احیانا اشتباه شد، خدا خودش جبران میکند.‌چون خدا اجازه امکان اشتباه را داده.

اشتباه یعنی چه؟ یعنی عدم رضایت خدا.اما خدا راضی است که سراغ کسی برویم که طبق قواعد، امر خدارا از ما میخواهد.

برمیگردیم به اول، گفتیم هدفی که سیاست دارد عبارت است از اداره کردن جامعه به همراه امر و نهی در جهت مصلحت عمومی، همه اینها برای تحقق هدف خلقت است. هدف خلقت : رسیدن به کمال با اعمال اختیاری. برای این امر هم نیاز به یک‌مجموعه ای است. این اعمال اختیاری اولا باید تبیین شود، ثانیا اجرایی شود. پس مبانی کارها یک‌ چیز است، اجرای آنهم یک چیز دیگر. همه اینها در یک‌مجموعه اند. پس این انتصابات باید باشد.والا آن تبیین ها عملیاتی نمیشود.در اینجا منصوبین باید مواردی که دین تعیین کرده را داشته باشند و همچنین بعضی مصلحت ها دیده میشود که باید رعایت شوند. ممکن است کسی در یک‌جنبه ضعف داشته باشد ولی در جنبه دیگر قوی باشد و به آن جنبه در جامعه نیاز باشد.

آیا میشود انتقاد کرد؟ بله چون انتقاد به خود شخص است، به اجرای اوست. ما یک‌قانون داریم ک یک فرد. باید بین این دو، تفاوت قائل شویم.

وقتی میگوییم اسلام دین کاملی است، یعنی قواعد آن ایرادی ندارند و میتوانند انسان را هدفش برسانند. ولی عامل اجرای آن ممکن است ایراداتی داشته باشند.

ما در فقه، یک‌اشکال مبنایی داریم و یک اشکال بنایی. اشکالات بنایی ایرادی ندارند ولی مبنایی ها ایراد دارند و غلط هستند. حالا فرق این دو اشکال در چیست؟ مثل ساخت یک‌ساختمان است. زمین مبنااست و ساختمان، بنا. اگر زمین اشکال داشته باشد و مال شخص نباشد،بهترین ساختمان‌را هم رویش بسازیم، نمیشود. ولی اگر زمین مال خود شخص باشد و درساخت ساختمان درجایی اشکال باشد، میشود آنرا درست کرد.

وقتی رئیس جمهور و نماینده ای بیاید و مبنای امریکایی را بگوید ولی بهترین‌کار هارا بکند، مثل این است که کسی در زمین دیگری بهترین ساختمانها را ساخته. 

ایرادات این منصوبین رهبری هم بنایی است و قابل حل است.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید