بسم الله الرحمن الرحیم
پدافند سوم، پدافند پیشرفت: امنیتِ استارتآپی! ضرورت گام دوم
در چند قرن اخیر پیشرفت عده ای، تمایزی ایجاد کرد تا وضع دیگران، عقب افتادگی خوانده شود. نحوه تفکر و پیشرفت معرفتی-علمی و در نهایت فناورانه موجب تغییرات اساسی در چگونه زیستن شد. بروز تمایز قرن های اخیر برآمده از حسرت کشیدن در عقب ماندگی نسبت به تمایز ایجاد شده در پیشرفت دیگری بود که قرون طلایی پیشرفت معرفتی-علمی مسلمانان نام گرفت. برخی پنداشتند نوزایی و نوگرایی پیشران و انگیزه چنین پیشرفت هایی بوده است اما حقیقت "به گرایی" یا "به ورزی" است نه صرفاً نوگرایی. "به گرایی" یعنی تلاش برای به گزینی و بهتر انتخاب کردن در اهداف و برنامه ریزی ها همچنین در سطح دیگر یعنی بهتر کردن و بهینه کردن در عملیات و اقدامات بویژه بدون وجود تقاضای فعلی. با توجه به پیشرفت دیگران، برای آنکه تمایزِ عقب ماندگی رخ ندهد، باید پیشرفت کرد و برای پیشرفت کردن، لازم است تا به گرایی در همه ابعاد و ساحت های زندگی بصورت یک امرِ جریانی، رایج و همیشگی درآید. به گرایی به روایتی از امام معصوم یعنی همین که دو روز آدمی مثل هم نباشد[1]. برای اینکه به گرایی امر جریانی و دائمی زندگی باشد پیش و بیش از همه به تغییر نگرش نیاز دارد و علاوه بر آن سیاست گذاری، راهبردنگاری، برنامه ریزی، پایش و مراقبت لازم دارد. امنیت بصورت مبنایی برای تمامی ساحت های زندگی مانند امنیت فرصت انتخاب یافتن در زندگی و امنیت معیشتی، شغلی و رفاهی بشدت وابسته به به گرایی است. این رابطه دو سویه است، بصورتی که به گرایی موجب هدف دار شدن و افزایش کیفیت امنیت و نیل به سمت تحقق عدالت در نتیجه تببین دقیقی از امنیت به هدف ایجاد امنیتِ عدالت ساز و عدل پرور می شود. چنین امنیتی را در ادامه "امنیتِ پیشرفت آفرین" در مقابل "امنیت سکون" می نامیم. رخداد تمایز ناشی از پیشرفت دیگران و سکون ما، در وهلهی نخست برآمده از یک خصومت نیست. کسی به دیگری تعرض نکرده و حق کسی را ضایع نکرده است. با رخداد پیشرفت در یک نقطه تمایز خلق می شود و عقب افتادگی نتیجه سکون کسانی است که بجای به گرایی، "بسنده گرایی" کرده اند و جز خودشان کس دیگری مقصر نیست. در اینجا دشمن معنی ندارد لذا برای مقابله با سکون خویشتنِ جامعه، "پدافند سوم" تبیین شده است. پدافند سوم برای "جهانِ بی دشمن" است. این آرمانِ مبتنی بر واقعیت، با حفظ پدافند اول (عامل) و پدافند دوم (غیرعامل) عقلانیت می یابد. در اینجا هدف کسی یا چیزی را دشمن نامیدن یا حذف دشمن یا نادیده انگاری آن نیست بلکه سخن از پیشرفتی است با تمرکز بر اهداف، سیاست ها و عملکرد خود، به طوریکه تمایزی ایجاد شود که دشمنی امکان معنا نیابد. پس پدافند سوم ایجاد امکان برای خلق نوآوری و بروز خلاقیت است. در نظام اندیشگیِ پدافند سوم، امنیتِ پیشرفت آفرین به گرایی و بروز خلاقیتِ سازنده را مقرون به صرفه می کند. بروز خلاقیت و نوآوری نیازمند صرفه اجتماعی و اقتصادی است و امنیت این صرفه نیازمند پایش است. به گرایی نسبت به بسنده گرایی هزینه های فکری-مالی دارد و پدافند سوم این امنیت را ایجاد می کند همچنین نوآوری تحول آفرین یا خلاقیت ساختارشکن (Disruptive innovation) را در مسیر به گرایی تسهیل و حمایت می کند. این امنیت درصد شکست تلاش های خلاقانه استارتآپی را کاهش می دهد.
به گرایی و به ورزی باید اخلاقی باشد در غیر اینصورت خودخواهی، زیاده خواهی و تمامیت خواهی، پیشرفت را ابزارساز استثمار و استعمار می کند و نه تنها نسبتی با عدالت گستری نمی یابد بلکه به ضد آن حرکت می کند. همانگونه که در چند قرن اخیر در سیاست، هدف وسیله را توجیه کرد، نظام مرکانتلیستی و بعد در شکل سرمایه داری پروتستانی همچنین نظام کمونیستی در ابرسرمایه داری دولت مآبانه و همگی در قالب سکولاریسم، منجر به استعمارگری شدند. در اینجا "دشمن" و "دشمنی" ایجاد شد زمانی که پیشرفت ابزار اعمال زور و نفوذ را بدست داد اما آنروی سکه به گرایی اخلاقی، بجای تدوین اصول حکمرانیِ خوب یا بد به تبیین اصول "عدلرانی" می انجامد.
بازگردیم به سخن نخست، در چند قرن اخیر پیشرفت عده ای، تمایزی ایجاد کرد تا وضع دیگران، عقب افتادگی خوانده شود. آنان که به گرایی را آغاز میکنند و تا حدی چه کم و چه بسیار، چه اخلاقی و چه غیر اخلاقی آن را ادامه میدهند، از ابتدا به دنبال استعمار و استثمار سایرین نبودهاند یا حداقل بخش بزرگی از جوامع انسانی در وهله نخست از به گرایی نیت سوء ندارد. حتی دراخلاقیترین حالت به گرایی و دوام مسیر اخلاقی آن، به گرایی موجب تمایز میشود و تمایز موجب می شود تا عدهایی عقب افتند. پس در کل "بسنده گرایی" و "بهنورزی" انسان و جامعه انسانی را مستعد عقب افتادن میکند و به محض آنکه انسانی یا قوم دیگری به گرایی را آغاز کنند، ایشان به همان اندازه عقب افتاده است. این در ذات حرکتِ هدفدار نسبت به سکون، همیشه بوده است. به گرایی نیز به طور ذاتی تمایز آفرین است و این تمایز باعث عقب مانده شدن سایرین میشود.
مهم است درک شود که به گرایان و عملِ به گرایی به دیگران حمله نمی کنند، آنها را تحریم نمی کنند اما عدم به گرایی بزودی بسنده گرایان به وضع موجود در هر امری را می کشد. این یک تهدید جدی است. بسنده گرایی و عدم به گرایی، بزرگترین تهدید برای انسان و جوامع انسانی است. علاوه بر ایجاد انگیزه برای به گرایی لازم است تا امنیت آن نیز ایجاد شود. امروزه در بسیاری از نقاط جهان به گرایی هزینه بسیار بالایی دارد و یا اصلا امکان پذیر نیست.
بسنده گرایی و عدم به گرایی است که بطور آهسته اما پیوسته، امکان مورد استعمار و استثمار واقع شدن را ایجاد می کند. در واقع بلای بسنده گرایی و عدم به گرایی که گاهاً برآمده از بی انگیزگی است، یک مرضِ درونی است که ممکن است با مهندسی و نظم بخشی های به گرایانِ غیر اخلاقی، تشدید یا در یک ملت نهادینه می شود. از اینرو اشکال اساسی به خود بر میگردد و در گام بعدی تهدیدات ناشی از به گرایی غیر اخلاقی مهلت بروز می یابد.
حال برای ایجاد انگیزش به گرایی و جریان دائمی شدن آن در همه ابعاد و ساحت های زندگی چه باید کرد؟ پاسخ ایجاد امنیت برای ایجادِ زیرساخت لازم است و آن نیز ایجاد فضایی است که امکانِ به گرایی و رغبت یافتن به آن مقدر شده باشد. این امنیت، همچنین برای به گرایان و رشد و پیشرفت اخلاقی ایشان نیز خواهد بود. چنین امنیتی، امنیتِ پیشرفت آفرین است که منجر به "عدلزایی"، عدالت پروری، عدل گستری و در نهایت الگوی مدیریت "عدلرانی" برای جامعه خواهد شد.
پدافند سوم که به همین هدف تبیین یافته است، در واقع به گرایی و تغییر نگرش در امنیت آفرینی است. پدافند سوم در گام نخست و بویژه در ادامه مسیر خود، تا حد امکان نفی و مقابله نمی کند بلکه ایجاد می کند و اثباتی جلو می رود. ابتدا "به گرایی" را تعریف و در ابعاد مختلف تبیین میکند تا انگیزش لازم در بستر فضای افکار عمومی جامعه بصورت یک خواست ایجاد شود. شفافیت لازم در تعاریف و اهداف بصورت یک راهبرد مشترک ایجاد گردد. سپس در گام دوم برای مقابله با تهدید درونی "بسنده گرایی" و رفع موانع به گرایی کنشگری میکند. چنین است که پدافند سوم بی نیاز از دشمن است و در حالت ایدهآل بی هیچ تهدید و تحریمی کارکرد خود را دارد. در واقع بدون به گرایی و ایجاد امنیت پیشرفت با پدافند سوم، زحمات ارزشمند انجام شده در مقابله با جنگ، تحریم، تهدید و حوادث طبیعی چه بصورت دفاع عامل و چه دفاع غیر عامل در کاهش تلفات و خسارات، بصورت مطلوب محقق نمی شود. این بدان معنی است که حتی اگر تمامی تلاش های دشمنان یا خسارات محتمل ناشی از حوادث طبیعی را به صفر برسانیم همچنان به علت بسنده گرایی و سکون، تمایز ناشی از پیشرفتِ دیگران، وضع ما را عقب افتاده می کند و عقب افتادگی خود بزرگترین تهدید است که بزودی قدرت استیلا را برای دیگران ایجاد می کند. در حقیقت نگاه فعلی به امنیت، که تا حد زیاد همسان و مشابه دیدگاهِ غربی به آن میباشد، الزاماً پیشرفت آفرین نبوده و در نتیجه عدالت نیاورده است.
امنیت زیرساخت هر نوع رشد، پیشرفت یا توسعه است. نگرش به امنیت، بیشتر به صورت سیاسی-نظامی و از منظر اجتماعی به صورت پیامدهای انتظامیِ آن بوده است. به همین علت امنیتِ شغلی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتِ داشتن فرصت پیشرفت و در کل امنیتِ عدالت ساز که نتیجه آن رشد فردی براساس علایق شخصی، رشد اجتماعی براساس درک عمومی و فهم نخبگان مورد قبول جامعه و رشد ملی-بین المللی براساس درک متقابل و پذیرش تعاملی رشد یکدیگر باشد، کمتر توجه شده است.
فردی که برای تامین حداقل های معیشتی مجبور است هر گونه شرایط تحمیل شده کاری را تحمل کند بویژه اگر بابت انواع مشکلات معیشتیِ احتمالی، ساعات کاریش از صبح تا شب باشد و علی رغم این تلاش شبانه روزی، همچنان هزینه ها بیشتر از درآمد باشد، همواره این سوال را در ذهن دارد که "در واقع امنیت چه چیزی تامین شده است؟". پدافند سوم در کنار امنیت آفرینی رایج در دو پدافند قبلی (عامل و غیر عامل)، امنیت پیشرفت کردن را دنبال می کند. تلاش می کند تا تحقق آزادیِ انتخاب در برابری فرصت رشد و پیشرفت را برای هر انسان و پیشرفت را با به گرایی اخلاقی برای جامعه بوجود آورد. همچنین با به گرایی، قابلیت هایی را در جامعه ایجاد میکند تا هرگونه تهدید، تحریم یا طرح ریزی ناشی از به گرایی غیر اخلاقی یا ضد اخلاقی دیگران، ناکارآمد و بی اثر گردد از این رو به گرایان غیر اخلاقی، حتی به فکر تهدید، تحریم یا آغازگری جنگ نمی افتند.
چرا باید همواره تهدیدی را متصور بود و برای مقابله با آن هزینه کرد. پدافند سوم نگرش اینست که با طی مسیر پیشرفت مطلوب خود، علاوه بر پیشگیری از عقب افتادن، امکان استعمار، استثمار و هرگونه تهدید و استفاده غیراخلاقی سایرین از پیشرفت شان را نیز به طور ضمنی از بین برد. این در حالی است که پدافند عامل در صورت بروز جنگ با آن مقابله میکند و پدافند غیر عامل نیز تلاش دارد تا با مجموعه اقداماتی غیر نظامی آمادگی ای ایجاد کند که در صورت بروز جنگ، تحریم یا حوادث طبیعی، هزینه ها کاهش یابد. "ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم و ما تنفقوا من شیء فی سبیل الله یوف الیکم و انتم لا تظلمون" انشالله با پدافند سوم، محقق می شود. با پدافند سوم، به گرایی جریانی دائمی در سیاست گذاری ها، راهبرد نگاری ها و برنامه های عملیاتی خواهد شد.
[1] الإمامُ عليٌّ عليه السلام : مَنِ اعتَدَلَ يَوماهُ فهُو مَغبونٌ ... و مَن كانَ غَدُهُ شَرَّ يَومَيْهِ فمَحرومٌ ، و مَن لَم يُبالِ بما رُزِئَ مِن آخِرَتِهِ إذا سَلِمَتْ لَهُ دُنياهُ فهُو هالِكٌ، و مَن لَم يَتَعاهَدِ النَّقصَ مِن نفسِهِ غَلَبَ علَيهِ الهَوى ، و مَن كانَ في نَقصٍ فالمَوتُ خَيرٌ لَهُ . الأمالي للصدوق : 477/644
امام على عليه السلام: هر كه دو روزش يكسان باشد، مغبون است... و هر كه فردايش بدتر از ديروز او باشد، محروم است و هر كه چون دنيايش تأمين شود ديگر به خير آخرت خود اهميتى ندهد، هلاك است و هر كه به كاستى وجود خود رسيدگى نكند، خواهش هاى نفْس بر او چيره شود و هر كه در كاستى باشد، مرگ برايش بهتر است.
همچنین از امام موسی كاظم عليهالسلام نیز چنین مضمونی نقل است که فرمودند: كسى كه دو روزش با هم برابر باشد، زيان كار است. كسى كه امروزش بدتر از ديروزش باشد، از رحمت خدا به دور است. كسى كه رشد و بالندگى در خود نيابد، به سوى كاستىها مىرود و آن كه در راه كاستى و نقصان گام بر مىدارد مرگ برايش بهتر از زندگى است. «بحارالأنوار، جلد 78، صفحه327»