تا به حال با دقت به کاراکتر یامی در کلیم و کوشا فکر کردید؟متوجه چیز عجیبی در رفتارش داخل خط داستانی نشدید؟چرا همیشه طمع میکند؟ تا آخر این پست همراه باشید تا با هم تئوری دنیای شبیه سازی شده که بین کاربران دست به دست می شود را بررسی کنیم.
اوایل فصل اول یامی و کوشا با کلیم مواجه شدند که باعث از بین رفتن دوستی بین آنها شد و ابتدا رقیب هم شدند و پس از اینکه یامی فهمید نمی تواند به عشقش برسد شروع به جنگی تمام عیار کرد.اما چیزی که ما تا اواخر فصل دوم از یامی دیدیم این بود که او همچنان مظطرب است و همیشه حس جنگ طلبی خود را تقویت میکند و به هیچکس در اطرافش اعتماد نمیکند.
این علایم بیماری پارانویید است.طبق این تئوری تمام اتفاق هایی که برای شخصیت ها افتاد و وجود مارموز و اینانلو و حتی وجود کلیم و کوشا و امیر علی و نیکا و....همه نه وجود خارجی داشتند و نه فیزیکی!طبق این تئوری یامی بدلیل اختلالات شخصیتی و پارانویید این همه دوست و دشمن و داستان در ذهنش ساخته است و سعی میکند با آنها زندگی کند.این تئوری با توجه به رفتار های یامی آنقدر ها دور از ذهن نیست.
موضوعی دیگر در مورد این تئوری این است که وقتی اینانلو به یامی گفت: به اینجا عادت کن و کلید های دستشویی دست مارموزه.یامی در پاسخ گفت:آره من درستش کردم! که این می تواند به این معنا باشد که اصلا همه چیز را من خلق کردم!
منتظر پارت دو این تئوری و مدارک جدیدتر باشید.
