Penniless Gamer
Penniless Gamer
خواندن ۱۱ دقیقه·۶ سال پیش

سیمای هیولاهای زن در سینما

آیا هیولاهای ترسناک زنانه تجسم وحشت صدها ساله از زنان است؟

تلاش‌های بسیاری در حوزه آکادمیک در ارتباط با قربانیان فیلم های ژانر وحشت صورت گرفته است.

به واقع این فهم از قربانیان فیلم وحشت و چگونگی به تصویر کشیده شدنشان در هنگام مجازات شدن به خاطر سرپیچی‌شان، از طریق ترس خود ارجاعی به ناخودآگاه جمعی نفوذ کرده است.

از پیش دانستن آنکه چه کسی می‌میرد و به چه ترتیبی، باعث ایجاد بی‌حوصلگی و زده شدن در میان طرفداران فیلم‌های ژانر وحشت نخواهد شد. چه بسا برعکس، مرگ قربانیان تشریفاتی می‌شود و هر مرگی مورد انتظار و توقع واقع می‌شود بر پایه‌ی این حقیقت که این قربانیان خصوصا در فیلم‌های ژانر اسلشر اغلب مواقع زن هستند تا مرد.

در کتاب تاثیر‌گذار «مردان، زنان و اره‌های‌ برقی: جنسیت در فیلم‌های وحشت مدرن» اثر کارول جی کلاوِر، او می‌ نویسد: «وظایف هیولا و قهرمان اکثر اوقات توسط مردان نمایندگی شده است و وظیفه قربانی به طرز برجسته‌ای برعهده زنان بوده.»

بخش اعظم صحبت‌های خانم کلاور صحیح است اما بررسی هیولاهایی که زن‌ هستند یا خصوصیات رفتاری زنانه دارند یا آنکه ما را به یاد زنان می‌اندازند خالی از ارزش نیست.

خانم لورا مالوی در کتاب «لذت بصری و سینمای روایی» در بیان مشهور‌ش اذعان می‌کند: «خیرگی سینمایی که به همذات‌پنداری شکل می دهد بدون جنسیت نیست بلکه بر پایه‌ی ذهنیتی مردانه و نرینه ساخته شده است. با توجه به این نکته، هیولای سینمایی که زن است یا خصوصیات زنانه دارد زاییده‌ی این گفتمان پدرسالارانه است که بیانگر بسیاری از خواسته‌ها و ترس‌های مردانه است اما در نقطه مقابل بازگو کننده‌ی نکاتی اندکی از ترس‌ها و خواسته‌های دیگر جنسیت‌‌ها ست.»

به باور خانم باربارا کِرید نویسنده کتاب «زن هیولا‌وار» -هم‌چنین بعنوان فردی که منبع تاثیر‌گذاری برای من برای نوشتن این سطور است- بخاطر آنچه که ما می‌توانیم از این دیدگاه جسنیت‌زده در فیلم‌های ژانر وحشت دریابیم تجزیه و تحلیل آن سودمند خواهد بود.

جوامع انسانی درکی همسان درباره آنکه چیز زنان را هیولاوار نشان می‌دهد یا آنکه چه چیزی درباره زنان است که شوک‌آور است، دارند.

اسطوره‌شناسی کلاسیک مملو از این هیولای جنسیت‌زده است. جنسیت متفاوت زنانه به مثابه یک افتراق به تصویر کشیده، که این خود ریشه در هیولابودگی دارد.

اگرچه محقیقن فولکلور و اسطورشناسان و استادان ادبیات کلاسیک ترجیح می‌دهند فیلم‌های وحشت را محصولاتی جهت پول‌سازی بدانند- و خط بطلانی بر آنها بکشند- تا آنکه آنها را مرتبط با فولکلور و افسانه‌های کهن ببیند. اما حقیقت این است که فیلم‌های ژانر وحشت شباهت بسیاری با باور‌ها و افسانه‌ّای کهن دارد، دسته‌ی معینی از گونه‌های داستانی که به پدید‌ آمدن جریانی توقف ناپذیر از داستان‌های گوناگون، دنباله‌دار و گرته برداری شده می‌انجامد.

این افسانه‌ها و اسطوره‌ها نشانگر آن است که ترس از زنان و در نتیجه به انقیاد درآوردن ناگزیر آنها ناشی از بیزاری و در عین حال شیفتگی است. در واقع ترکیبی از شیفتگی و بیزاری.

دلایلی چرایی ترس مخاطب از وحشت زنانه کاملا متفاوت از دلایل چرایی ترساندن مخاطب مثلا بگوییم توسط جیسون وورهیز ( شخصیت فیلم Friday the 13th) است.

این فقط یک جابجایی جنسیت ساده نیست. هیولای فیلم ژانر وحشت زنانه از منظر جنس و جنیست‌ ‌اش تعریف می‌شود.

کارکتر جیسون در پی شکار قربانیانش می‌رود از آن جهت که او فکر می‌کرد در دوران کودکی به او بی‌توجهی شده است کما اینکه این بی‌توجهی به غرق شدنش منجر شد.در قسمت‌های بعد این مجموعه فیلم‌ها کمتر و کمتر به انگیزه‌های شخصی جیسون اشاره می‌شود و انگیزه‌هایش کاملا واضح نیست.

انگیزه‌ی خانم وورهیز (مادر جیسون) اما مادرانه است. خشم‌اش متعلق به خودش نیست بلکه جنسیت‌زده است از آن رو که کاملا وابسته به مادرنگی‌ و تمایل روانی برای بسط این مادرانگی است. مادرانگی‌‌ای که حتی پس از مرگ جیسون بوسیله انتقام‌جویی بخاطر او ادامه می‌یابد. کارکتر او (مادر جیسون) زاییده توقعات مادری است.

خب این هیولای‌های زنانه چه‌اند و چه کیفیاتی را به نمایش می‌گذارند که پرده از ترس‌های مردان درباره زنان بر می‌دارد؟

یک: ساحره


اگر یک کهن‌الگوی شر مختص ( نه کاملا مختص) زنانه وجود داشته باشد آن کهن‌الگویِ ساحره است.

استاد ادبیات آقای جوزف کمپبل که به واسطه اثار اسطوره‌های تطبیقی اش معروف گشته می‌گوید به دلیل نیروش زایش در زنان قدرت جادویی پیش از مردان به آنان نسبت داده شده است.

کلیسا‌ از پیشتر ذهنیت‌هایمان را نسبت به ساحره‌ها بعنوان عوامل شیطان تغییر داده است. پیش از مداخله کلیسا حداقل در برخی از فرهنگ ها به زنان دارای قدرت جادویی به چشم درمانگر می‌نگریستند.

زمانیکه جادوگری در قرن چهاردهم میلادی کفر تلقی شد. تمام خدماتی که ساحره‌ها انجام می‌دادند باز تعریف شد نه تنها به مثابه جرم بلکه گناه کبیره شناخته می‌شد به خصوص قابله گری. جرایمی که به طور قطع سبب می‌شدند ساحره‌ها به آتش کشیده شوند همکاری با شیطان بود البته از آنجایی که چنین چیزی از نظر منطقی غیرممکن است تمام آن ساحره‌هایی که به خاطر این جرم به آتش کشیده شدند از نظر تاریخی بی‌گناه بودند.

جرایمی که ساحره‌ها به آن متهم می‌شدند نیز جنسیت‌زده بود زیرا در کنار دیگر اتهامات وارده آنها متهم به ایجاد رابطه جنسی با شیطان می‌شدند که منجر به ناکارمدی مردان و سبب ناپدید شدن آلت مردانه و دزدیده شدن آن می‌شد.

تصویر جادوگری در فیلم‌های ژانر وحشت که داستانشان پس از قرن ۱۴ میلادی جریان داشت اغلب همیشه نحس و اهریمنی بود.در این نوع فیلم‌ها تاکید بر شکار ساحره‌ها یا زاویه دید رهبر گروه شکار ساحره‌ها -بطور مثال فیلم یکشنبه سیاه ۱۹۶۰ و بسوز، ساحره بسوز ۱۹۶۲- بود.

شکار ساحره ریشه‌های تاریخی نیز دارد. در قرن ۱۵ میلادی دستورالعملی برای تفتیش‌گران عقاید برای جلب ساحره‌ها به نام مالوس مالفیکاروم توسط کلیسای کاتولیک به چاپ رسیده بود که برای قرن‌ها برای دستگیری و اعدام زنان زیر لوای ادعاهای واهی بکار گرفته می‌شد.

در برخی از فیلم‌های وحشت، ماوراالطبیعه به دستگاه زاییش مرتبط است.

در فیلم Carrie محصول سال ۱۹۷۶ اقتباسی از رمان استفن کینگ. کَری زنی صاحب قدرت‌های ماورالطبیعه است برای نخستین خونریزی ماهیانه‌اش، هدیه‌ یا طلسمی را دریافت می‌کند.

شخصیت کَری مثال برجسته‌ای از زن به عنوان یک جادوکر و در عین حال یک هیولای با عادت ماهانه است. شخصیت کَری به سبب بازنمایی تصویری همدرد‌ی برانگیزداننده‌اش نمونه ای بدیع در میان هم نوعان خودش محسوب می‌شود.

در فیلم کَری، خون به اشکال مختلف حضور دارد خونِ خوک، خون مرگ وقتی که کَری دیوانه می‌شود و خودِ خون گناه.

خونِ بین مادر و دختر، آن دو را به هم پیوند می‌دهد. که در نتیجه ثابت می‌کند زنان نیز هم در تبلیغات پدرسالارانه و اساطیری علیه زنان مشارکت می‌کنند.

مادرِ کَری معتقد است جنسیت زن ذاتا شیطانی است و مسئول سقوط انسان از بهشت است. البته این فیلم اندکی شایسته تقدیر است زیرا که کهن الگوی ساحره را با مقداری همذات‌پنداری همراه می‌کند و به تصویر می‌کشد. به هر روی نباید از یاد ببریم که داستان فیلم درباره کَری است نه داستانی در مورد شکارچیان ساحره.

گرچه بارابا کِرید می‌گوید: «در اینجا چندمعنایی بودن خون است که فیلم را مسئله دار می‌کند. بخشی از مشکل فیلم کَری آن است که برای ترساندن مخاطبان مدرنش از باوری خرافی و بی‌بنیان درباره خون زن/خوک بهره می‌گیرد که با انجام این کار فیلم ادامه دهنده همان دیدگاه منفی درباره زنان و عادت ماهیانه می‌شود. وجه تشابهی که بین زنان و خوک‌ها کشیده شده است شالوده‌ی گفتمان فرومایه‌ فیلم است. کَری/زن هیولاوار است بدان سبب که به اصطلاح همانند یک خوک سلاخی شده خونریزی می کند.اما خونِ خوک معنایی چندگانه دارد.[...] با مرتبط ساختن قدرت‌های ماورالطبیعهِ کَری با خون،فیلم پای باور‌های خرافی درباره‌ی قدرت‌ّهای ترسناک خون قاعدگی را پیش می‌کشد.»

در برخی از فرهنگ‌ها، دختری جوانی که در زمان نخستین خونریزی ماهیانه‌اش رویاهای صادقه داشت برچسب ساحره می خورد. تجمیع خون، زنانگی و ماوراطبیعه.

از لحاظ تاریخی نفرین یک زن علی الخصوص زن باردار یا در حال خونریزی قاعدگی، تاثیرگذارتر از نفرین مردان بود. نفرین مادر، مرگ حتمی تلقی می‌شد. همچنین نفرین زنی که ساحر بود بدترین از همه اینها انگاشته می‌شد.

دو: اخته‌گر


اضطراب اختگی می‌تواند به ترس اخته شدن واقعی یا استعاری اشاره کند.

اضطراب در معنای واقعی به ترس از بریده شدن فیزیکی آلت تناسلی و در معنای استعاری به ناکافی بودن و نگرانیِ مردانه از بی کفایتی و از پس نقش مردی برنیامدن و عمل به انتظاراتی که از یک مرد توقع می‌رود دلالت می‌کند.

‌این انتظارات جنسیتی سبب ایجاد ترسی غیر منطقی برای مرد شده که باعث می‌شود او برای حفظ غرور‌اش دست به کارهای غیرعادی و اکستریم بزند.

زیگموند فروید ترسِ مرد از زن را به باور‌های کودکیش ربط می‌دهد از ان جهت در ذهن‌اش تصور می‌کند که گویی مادر اخته‌شده است زیرا می‌انگارد زن نیز باید آلت مردانه داشته باشد.این الت مردانه دیگر همانند قبل نیست. چیز دیگری جایش را گرفته است، جایگزینش شده است. همانند پیشینیانش، این علاقه‌مندی اکنون به او ارث رسیده است. احتمالا می‌توان گفت که هیچ مردی وجود ندارد که پس از دیدن آلت تناسلی زنانه، ترس اخته‌شدن را تجربه نکرده باشد.

باور افسانه ای آلت‌تناسلی زنانه دندان‌دار در طول تاریخ در فرهنگ‌های مختلفی ظاهر شده است. این باور افسانه‌ای که زنان حیرت‌آورند بدین سبب که آلتشان دندان دارد و آنکه این زنان باید اغلب توسط یک پیکر نرینه قبل از عمل آمیزش جنسی رام شوند. ژانر وحشت این باور افسانه‌ای را به طرز ماهرانه‌ای در فیلم‌ «Teeth» محصول سال ۲۰۰۷ بررسی کرده است.

در فیلم «Psycho» محصول سال ۱۹۶۰، نورمن بیتز به طرز استعاری توسط مادر سلطه‌گرش اخته شده است. شخصیت مادر خودش یک نقش منفی جنسیت‌زده است همانند شخصیت خانم وورهیز (مادر جیسون در فیلم Friday the 13th).

خشم آنتاگونیست اصلی فیلم Friday the 13th به سبب پسرش ( پسرِ خانم وورهیز) است که فرصت موجودیت می‌یابد اما در فیلم Psycho ، پرسناژ مادر فقط در درون کارکتر نورمن موجودیت دارد. در هر دوی این فیلم‌ها مادر و فرزند به طرز جدانشدنی‌ای به همدیگر متصل‌اند.

فیلم Psycho، به همراه دیگر فیلم‌های وحشت همانند فیلم Fiend، The House that Screamed و Mother's Day همه‌ این فیلم‌های ذکر شده پسر آدم کش را محصول تربیت مادری سلطه‌گر نمایش می‌دهند.

شخصیت نورمن به خودی خود خوش‌طینت است. این مادر است که آدم‌کشی ‌می‌کند. نورمن همچنین علائمی را- که در به باور گذشته ویژگی‌‌های هم‌جنس گرایانه بود- از خود بروز می‌دهد. باور‌های اشتباه دهه‌ّهای ۵۰ و ۶۰ میلادی که منشا هم‌جنس‌گرایی در مردان را به رابطه نزدیکشان به مادرشان نسبت می‌داد.

اعتقاد اشتباهی که ریشه در دست‌نوشته‌ّای از فروید داشت.نوشته‌هایی که برای ایجاد وحشت از افراد همجنس‌گرا بود.

در فیلم Pyscho، نورمَن به طور استعاری توسط مادرش اخته شده است که نتیجه چنین عملی مردی زن‌وار است که خصوصیات زنانه را اختیار می‌کند.

نورمن هم بصورت فیزیکی و روانی توسط مادرش تهدید می‌شود.

یک نظر آن است که میل نورمن برای تبدیل شدن به مادر بخاطر عشق یا دلتنگی برای دیدار دوباره مادرش نیست بلکه به سبب ترس‌ش است. او می‌خواهد به مادرش تبدیل شود تا اینگونه از اخته شدنش جلوگیری کند. ترجیح می دهد قدرت اخته کردن را دست داشته باشد تا اینکه خود اخته شود.

در آغاز فیلم ماریان با معشوقه اش سَم دیدار می کند. ماریان می گوید علاقه دارد آنها یکدیگر را در خانه اش ملاقات کنند.خانه‌ای که عکس مادر ماریان روی طاقچه‌اش باشد.سَم در ادامه به او می‌گوید بعد از این چیکار می‌کنیم. خواهر رو می فرستیم سینما؟ عکس مادر رو می‌چرخونیم به سمت دیوار؟

مادر تجسم احترام است. همیشه ناظر. قضاوتگر سَم، قضاوتگر مردان.

در ادامه فیلم، نورمن به این نکته اشاره می‌کند: مادر همیشه ناظر است و قضاوت بی‌صدای او (مادر) بعنوان نیروی پیش‌ران نورمن برای انجام قتل‌ها معرفی می‌شود.

اگرچه مشهور ترین صحنه قتل در فیلم مربوط به یک زن است. فیلم Psycho ترس‌های ژرف‌تر میان مردان را به بازی می‌گیرد.

۳:اغواگر

کهن‌الگوی اغواگر شاید در دیدگاه‌های جنسی بی‌مایه‌ی پیشتر اشاره شده درباره آمیزش زنان با شیطان، ریشه داشته باشد. اما در طی سالیان این دیدگاه گسترش یافته است تا شامل زنانی بیشتری به جز ساحره‌ها شود.

زنان یا موجوداتی که خصوصیات زنانه دارند، مردان را بوسیله نمایاندن خود به مثابه یک زن معمولی اغوا کرده و فریفته‌اند.

انگیزه اغواگر، کشتن مردان، خوردن آنان و همچنین اخته‌کردنشان است.

گرچه دراکولا دم‌دستی‌ترین خون‌آشام مشهور در ادبیات و سینما است.

پرتکرارترین کهن‌الگوی بعدی، خون‌آشام زن است که اغلب به عنوان موجودی بازنمایانده می‌شود که جنسیش دام محضی بیش نیست آن هم برای اسیر‌کردن مردان.

در دراکولای اثر برام استوکر، سه عروس دراکولا به قصد خوردن،کارکتر جاناتان هارکر را اغوا می‌کنند اما دراکولا با حضورش آنان را متوقف می‌سازد.

در فیلم ژانر علمی-تخیلیِ Species، موجود بیگانه به دنبال باردار شدن است. برای انجام این عمل، او مردان را به طمع رابطه جنسی به طرف خود می‌کشاند اما هدف اصلی او باردار شدن است.

یک باور عمومی میان مردان وجود دارد آن این است که رابطه‌جنسی برای زنان به مثابه یک اسلحه است. زنان رابطه جنسی را فقط برای تولید‌مثل می‌خواهند. نتیجه این باور این گفته‌ها خواهد بود: زنان با باردار شدن مرد را برای همیشه پایبند به خودشان می‌کنند یا آنکه زنان رابطه جنسی را فقط برای این می‌خواهند که به مقصود خودشان برسند یا که تایید مردان را بدست آورند.

مشخصا این گفته‌ها، این نکته ساده را که زنان نیز رابطه جنسی را با همان دلیلی که مردان دارند، می‌خواهند، نادیده می‌گیرد.زیرا زنان موجوداتی سکس‌خواه هستند و به آن میل دارند.

برای برخی از مردان باور به یک موجود بیگانه فضایی سکس‌خواه راحت‌تر است تا اینکه به وجود یک زن با میل جنسی سالم اذعان کنند.

برای مردانی که به وجود چنین زنانی با میل‌جنسی سالم باور دارند گاهی اوقات نکته منفی به شمار می‌رود.

کهن‌الگوی اغواگر تاریخچه‌ی بلندی دارد حتی قدمت بیشتر از Sirenهای اودیسه و اسطوره‌های یونانی.

چند هزار سال به جلوتر برویم و می‌بینیم که همچنان این تم یکسان به انحای گوناگون باقی مانده‌است، زنان به مثابه فریبندگانی که تمایلات جنسی‌شان فقط بدین سبب وجود دارد تا بعنوان اسلحه‌ای علیه مردان باشد و انکه زنان از کشف و بررسی تمایلات جنسیشان لذتی نمی‌برند زیرا از نظر نویسندگان مرد و مخاطبان مرد چنین کشفیات و لذت‌بردنی در وهله اول وجود خارجی ندارد یا اکر وجود دارد تحت لوای مردان می‌تواند موجود باشد.

بر اساس نوشته‌های دو روانشناس Jean M. Twenge و Roy F Baumeister ، سرکوب تمایلات جنسی زنانه در تاریخ غرب را می‌توان یکی از برجسته‌ترین مداخلات روانی نامید. انگیزه سکس‌خواهی در زن، به طور طبیعی و ذاتی قوی‌تر از مرد است و زمانی این ویژگی تهدیدی ویران‌کننده برای نظم اجتماعی بود.در گذشته ادعا می‌شد که ضروری است یا حداقل کمک‌کننده خواهند که برای پیشرفت جامعه‌ی متمدن، تمایلات جنسی زنانه خفه شود.

این تصویر از زنان به عنوان هیولاهایی که قدرتشان با جنس و جنسیتشان رابطه نزدیکی دارد در فیلم‌های ژانر وحشت معاصر شایع است.

آنها ما را به شیوه‌ای باستانی می‌ترسانند اما زمانی که آنها را بعنوان ابزارهایِ دیدگاه شایع پدرسالارانه فهم کردیم باید طور دیگری از آنها بهراسیم.

منبع۱؛ منبع‌۲ (مقاله‌ی ویدیوی‌ای که می‌توانید در یوتیوب مشاهده کنید.)



سینمازن در سینماژانر وحشت
برای آنها که هنوز عاشق خواندن‌اند. از گیم و فیلم و کتاب می‌نویسیم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید