سالها پیش بود که دوهفتهنامه دنیایبازی-یادشبخیر- در صفحه آخر خود لیست دهبرتر را منتشر میکرد حالا ما نیز در اواخر زمستان لیستی هشتایی از سردترین هیولاهای دنیای گیم را تدارک دیدهایم.
یک: فراست ترول از بازی الدر اسکرولز ۵: اسکاریم
فراست ترول نماد هیولاییِ واهمهانگیز زمستانیِ بازی اسکاریم است که همچون عروسک تنپوش خشمگین مسابقات هاکی که چوبدستیاش را گم کرده است آن طرف این طرف میدود. هیولای سپید مویِ استخوان خردکن، نوار سلامتیاش را در حین نبرد بازیابی و پر میکند و ضربات شمشیر را مثل نسیم خنکی که از غرب میوزد، میتاراند. تنها نقطه ضعفاش آتش است. فریادش گوشخراش و پوشش پرمویش کاربردی است. کانتر آشپزخانهتان را چرب و لزج میکند و به هیچ جایش نیست که آن را تمیز کند. سه چشم دارد و با هر سه آنها شما را قضاوت میکند.
دو: زنومورف از بازی Alien Isolation
عنوان سرد و یخی به انسانهایی که احساساتشان را بروز نمیدهند نیز در اطلاق میشود. همانند دنیس برکمپ که او را مردیخی مینامیدند. با این تفاسیر، پس زنومورف شایستگی حضور در این لیست را دارد.
حتما به عنوان یک گیمر باسابقه و حرفهای با این هیولا مواجه شدهاید. بی شک وقتی این هیولا در ایستگاه فضاییِ Sevastopol که از دریچه تهویه هوا به زمین افتاد و ده دقیقه بیوقفه در راهرو گشت میزد را به یاد دارید؟ تمام هیکلش راهرو را سد میکرد و اجازه عبور به احدی را نمیداد. بیملاحظگی محض؛ این کارش در تطابق با شخصیت هیولاگونهٔ جهنمیاش بود. ژانر علمی-تخیلی حیوانی به سردی و گوشهگیری او به خود ندیده است، هیولایی هفت فوتی که بجای خون، اسید زیر پوستش جاری است. زنومورف یک هیولای بیاعصابِ کشنده است. دو دهان دارد که هیچ کدامشان به خنده وا نمیشود!
شماره سه: کارکتر Eredin Breacc Glas از بازی The Witcher3: Wild Hunt
یک اِلفِ بلند بالا و شیفتهی کشتار؛ Eredin شخصیت یک کوه یخ و زره یک خرچنگ عظیمِ به خشم آمده را دارد. او پادشاه Wild Hunt- که جماعتی از مردان اسب سواراند که به روستاهای دورست میروند و خشونتشان ما را به یاد گروههای متال نروژی میاندازد-است. فقط به او نگاه کنید، Eredin Breacc Glas، حتی نامش نیز یادآور افسر نازی است که درحال شکستن شیشهی پنجرهی کلیسایی ست. او آنچنان سرد و یخ است که زرهاش پوشیده از دانههای برفی ست. مردم را با سگهای شکاری یخیِ شیطانیاش شکار میکند، به شکارچی روباهی پوشیده از پولکهای درخشان میماند. Eredin Breacc Glas از آن دسته آدمهاست که عکسهای خانوادگیاش را پاک میکند تا جا برای یک اپ بازی Solitaire دیگر، باز کند! اگر او را در مهمانی ملاقات کنید و قصد دست دادن با او را کنید، اخم خواهد کرد، چشمانش را میچرخاند و به پیش اکیپ خودش باز میگردد تا با آنها معاشرت کند یا آنکه بازوی شما را قطع خواهد کرد. پنجاه-پنجاهست!
شماره ۴: Guardian Ape از بازی Sekiro: Shadows Die Twice
بهترین و ترسبرانگیزترین دشمن بازی سکیرو این بوزینهٔ پرحاشیه است. او را در حال استراحت بر بلندیهایِ پوشیده از برف کوهستانهای اساطیری ژاپن میتوان یافت. این بوزینه یک کیسه کثافت عظیمالجثه است. به سمتتان سرگین پرتاب میکند، میگوزد، آنچنان بر پیکرتان میکوبد تا به گوشت کوبیده تبدیل شوید، بیهیچ دلیلی فقط بخاطر نفسکشیدن میکشد. این موجود متشکل از بیتفاتی محض تمام آن چیزی که کینگ کونگ هرگز نمیتوانست باشد، است. تجسم تمام بدجنسهای شرورانهٔ هارامبیِ[۱] یخی، گویی که از گورش بازگشته تا انتقامش را بگیرد. Guardian Ape مصداق بیعیب و نقص بیاحساس بودن است. میتواند از بالای سقفی بر سر شما آجر پرت کند و بیانکه حتی منتظر تماشای برخورد آجر به سرتان بماند.
شماره پنج: Sister Friede از بازی Dark Souls 3
کارکتر Sister Friede راهبهای برفناک است، کسی آنچنان به انسانها بیتفاوت که تصمیم به زندگی در یک تابلوی نقاشی گرفته است. لحن صدایش سردی و یکنواختی یک یخچال مجهز به آلکسا را دارد. تنها دوست او یک کشیش اسکاتلندی ترسناک است که کارهای مورد علاقهاش خودزنی و سرلاک برای صبحانه است. راهبه Friede قابلیت نامرئی شدن دارد و بدون آنکه به شما بدرود بگوید غیبش میزند. داس دسته بلندی را با خودش حمل میکند که آنچنان سرد است که وقتی دست شما را قطع میکند سردیاش تن شما را میگزد. او زمین را به کریستالی یخی تبدیل میکند و روی سطح آبی سرد آن همچون بازیکن کرلینگ به قصد نابودی شما میدود. خون راهبه Friede به قدری سرد است که رفیق کشیش بیاعصابش را بیدار میکند و او با خشم کاسه بزرگ سرلاک صبحانهاش را به زمین میزند و خرد و خاکشیر میکند. خواهر Friede را باید سه بار شکست بدهید. میزان سردی او بقدری است که حتی جهنم نیز او را نمیپذیرد. اگر در فروشگاهی او را ببینید و به او سلام کنید جوابتان را نخواهد داد.
شماره شش: Ice Worm از بازی Subnautica: Below Zero
این هیولا یک خر به تمام معناست. این حیوان عظیمِ مطبق در زیر پوستهٔ یخ زدهٔ زمین زندگی میکند و فقط هنگامی از زیر بیرون میآید که قصد سوراخ کردنتان را با شاخ کرْمیِ بیقوارهاش را داشته باشد. گاهی اوقات به هوا میجهد و با خونسردی تمام زمین یخگرفتهٔ زیر پایتان را در یک چشم بهم زدن سوراخ میکند. و به همان سادگی نیز ناپدید میشود. این کرم یخیْ بیاعتنایی یک گربه را دارد. فقط برای غذاست که به شما اهمیت میدهد.
شماره هفت: Sander Choen از بازی بایوشاک
شاید این جمله معروف «هیولای واقعی خود انسان است» را شنیده باشید. آنها درباره این مرد حرف میزدند. فردی که دیگران را به مجسمههای هنری درجه دویِ یخی تبدیل میکند و بعد شما را مجبور میکند تا در گالری خوفانگیزش به گردش بپردازید مثل یک زوج توریست بیحال که در واقع علاقهای به آثار هنری ندارند ولی فقط بخاطر وقت تلف کردن آن هم به این دلیل که آخرین روز سفرشان در شهر را سپری میکنند و ساعت تحویل اتاق ساعت ده صبح است و ساعت پرواز بازگشتشان ساعت نُه شب.
شماره هشت: هانا از بازی Her Story
پس که اینطور، زن هیولای واقعی است.
[۱] هارامبی به ماجرای کشتهشدن گوریلی به همین در باغوحش اشاره دارد که توسط مسئولین باغوحش کشته شد چرا که کودکی به درون حصار او خزیده بود.