Penniless Gamer
Penniless Gamer
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

یک معرفی متفاوت؛ دو کتاب از نویسندگان ژاپنی



قصد دارم در این نوشته دو کتاب معرفی کنم. یک کتابی که در حال ترجمه است و کتابی دیگر که ما را با ژاپن از منظری تازه آشنا می‌کند.


کتاب اول: پلیس حافظه

به قول برگسن : آگاهی یعنی خاطره.
به قول برگسن : آگاهی یعنی خاطره.



حتما اگر کتابخوان باشید یا عشق فیلم نام خانم یوکو اُگاوا را حتما شنیده‌اید. چرا که اکثر کتاب‌های ایشان به فارسی ترجمه شده‌اند از «خدمتکار و پروفسور» که فیلمی بر اساس آن ساخته شده است گرفته تا کتاب «انتقام» که هر دوی این کتابها توسط جناب کیهان بهمنی ترجمه شده است. حالا اینبار ایشان به سراغ کتاب دیگری از همین نویسنده ژاپنی رفته است که قصد داریم آن را معرفی کنم. نکته متفاوت این معرفی در اینجاست که ترجمه این کتاب هنوز به اتمام نرسیده است و من پیش پیش به استقبال کتاب رفته‌ام.

داستان کتاب پلیس حافظه در جزیره‌ای ناشناخته و دورافتاده می‌گذرد که ساکنانش گرفتار حکومتی هستند که هر لحظه که دوست دارد می‌تواند بدون توضیح به کسی، هر چیزی را از زندگی مردم جزیره حذف کند. و بوسیله مامورانی که پلیس حافظه نامیده می‌شوند بر این روند نظارت می‌کند و افرادی که حافظه‌ای خوبی دارند را دستگیر و زندانی می‌کند. از این منظر این کتاب را با رمان ۱۹۸۴ جورج اورول مقایسه می‌کنند اما آنچه که این کتاب-پلیس حافظه- را متفاوت می‌کند و همین تفاوت نیز سبب پیشنهاد من به مخاطبان ایرانی شده است آن است که خانم اُگاوا به جای آنکه به وصف دهشتناکی ماموران حکومت یا گروهک‌های مقاومت بپردازد با لحنی شاعرانه و سورئالیستی به زندگی مردم عادی می‌پردازد که چگونه در چنین شرایطی وحشتناکی زندگی می‌کنند. تصور کنید وقتی یک روز صبح بیدار شده‌اید تمام عطرهایتان را باید تحویل دهید و دیگر از آن روز به بعد مقوله‌ای به نام عطر از ذهنتان به کلی پاک خواهد شد.

در اوایل کتاب که شرح دوران کودکی شخصیت اصلی داستان که شغلش نویسندگی است روند حذف چیز‌ها از موارد ابتدایی و به ظاهر پیش‌پا افتاده آغاز و در انتهای کتاب به حذف چیزی ختم می‌شود که پایان درخشان کتاب را رقم می‌زند که با استادی تمام، نویسنده خواننده را بسیار تحت تاثیر قرار می‌دهد و لرزه بر اندامش می‌اندازد. پایانی که مخاطب تا سال‌ها شاید توان فراموش کردن آن را نداشته باشد. در پایان باید اذعان کنم اغراق نخواهد بود اگر بگویم با این نوشته نتوانستم حق مطلب را در مورد این کتاب ادا کنم چه از لحاظ کمبود مهارت در نوشتن، چه از این نظر که قصد نداشتم شگفتی‌ها و صحنه‌های ناب و دردناک کتاب را برایتان پیش از خواندن فاش کنم. مطمئنم از خواندن این کتاب پیشمان نخواهید شد.

برای دانلود کتاب به زبان انگلیسی می‌توانید از اینجا اقدام کنید. اگر توان خواندن کتاب به زبان انگلیسی را ندارید باید منتظر انتشار کتاب از نشر آموت بمانید.


کتاب دوم: سوپرمارکت شبانه‌روزی



کتاب سوپرمارکت شبانه‌روزی اولین کتاب خانم سایاکا موراتا ست که پس از دریافت جایزه جایزه آکوتاگاوا در کشور ژاپن و فروش خیرکننده در ژاپن،ششصد‌هزار نسخه، به زبان‌های آلمانی ( فروش تقریبا یک میلیون نسخه)، کره‌ای، فرانسوی و انگلیسی ترجمه شده است و شهرت جهانی یافت.

با اینکه حجم کتاب نسبتا کم است، ۱۲۸ صفحه به زبان فارسی، ولی موضوعات گوناگونی را در داستان خودش مطرح می‌کند.در بین این موضوعات آنچه که دلیل معرفی این کتاب شد تحت فشار قرار گرفتن شخصیت زن داستان کیکو فوروکاوا برای ازدواج است. مسئله‌ای که برای من تعجب‌برانگیز بود؛ زیرا ژاپن را کشور مدرنی می‌پنداشتم که این گونه مسائل در آن جایی ندارد حال اینکه کتاب به ما یادآور می‌شود پیشرفت اقتصادی و مدرن شدن لزوما به معنای پیشرفت فرهنگی نیست. حتی در ژاپن نیز از زن انتظار می‌رود ازدواج کند و بچه‌دار شود. حتی در جایی از کتاب هنگامی که کیکو در مهمانی‌ای شرکت می‌کند دوستانش به شخصی توصیه می‌کنند برای سر به راه کردن شوهرش بچه‌دار شود!

نکته‌ی دیگری که در داستان به چشم می‌خورد و روایت تازه‌ای از ژاپن که برای ما نماد سخت‌کوشی بوده به دست می‌دهد. شخصیت شیراهارا که مرد جوانی است برخلاف شهرت ژاپن جایی از داستان می‌گوید دوست دارد یک جایی فقط ولو شود و اکسیژن مصرف کند و کسی کاری به کارش نداشته باشد.




اما به زبان ساده، داستان کتاب، درباره زن سی‌وشش ساله‌ای است که هجده سال از عمر خودش را در فروشگاهی شبانه‌روزی بدون یک روز مرخصی سپری کرده است. و از همان زمان کودکی همانطور که خودش در داستان روایت می‌کند فردی غیر‌عادی تلقی می‌شده است. چرا که هنگامی که در کودکی وقتی با مادرش به پارک می‌رود پرنده‌ی مرده‌ای را می‌بیند و آن را برمی‌دارد و نزد مادرش می‌برد و می‌گوید آن را به خانه ببریم و کبابش کنیم! اما وقتی که همه تصمیم می‌گیرند آن را دفن کنند و گل‌ها را می‌چینند تا روی قبر پرنده بگذارند، کیکو از واژه جنازه برای توصیف گل‌های چیده شده استفاده می‌کند.

این جاست که می‌فهمیم با داستانی طرفیم که عرف‌های معمول و ساختارهای اجتماعی را قرار است به چالش بکشد.

به طور کلی دیگر موضوعاتی که داستان به آنها می‌پردازد استحاله کارگر است. کیکو چنان در کارش در فروشگاه غرق می‌شود که آن را خدای خود می‌پندارد که به او دستوراتش را الهام می‌کند. و بجز فروشگاه چیزی دیگری برای کیکو اهمیت ندارد که این مسئله در قسمتی از کتاب لحظات ابزوردی را رقم می‌زند.

دیگر موضوع اشاره شده در کتاب، جامعه است که از طریق ازدواج اعضایش خودش را سرپا نگه می‌دارد همچون محصولات فروشگاه که هر بار پس از تمام شدن جایگزین می‌شوند با این تفاوت که جامعه‌ی انسانی، افرادی که به ازدواج و پیدا کردن شغلی مناسب بی‌توجهی می‌کنند را غیرعادی می‌شمارد و آنها را تحت فشار قرار می‌دهد و هر کسی به خود اجازه می‌دهد اینگونه افراد نصیحت کند تا سر به راه شوند. همان‌ چیزی که در کتاب رخ می‌دهد.

در آخر باید بگویم موضاعات و مسائل دیگری نیز همچنان وجود دارند که می‌توان در مورد این کتاب گفت و داستان جای بحث بسیاری دارد. با این حال برای جلوگیری از طولانی شدن متن از نوشتنشان خودداری می‌کنم.

برای تهیه این کتاب می‌توانید به سایت طاقچه یا سایت شهر کتاب یا دیگر فروشگاه‌ها مراجعه کنید.


کتاب‌سوپرمارکت‌شبانه‌روزیکتاب پلیس حافظهسایاکا موراتایوکو اوگاوایوکو اگاوا
برای آنها که هنوز عاشق خواندن‌اند. از گیم و فیلم و کتاب می‌نویسیم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید