از زمانی که بازی سازی رو شروع کردم حدود 3 یا 4 سال میگزره. یعنی چیزی حول و حوش 14 سال سن داشتم.
یادمه یک روز از یک آموزشگاه بازی سازی اومدن مدرسمون و گفتن به طور رایگان به چند نفر آموزش میدن. من هم از اونجایی که علاقه خیلی زیادی به بازی ها داشتم ثبت نام کردم و قبول شدم یه 2 سالی اصول ساخت بازی با یونیتی و زبان سی شارپ رو یاد گرفتم.تا اینکه اون آموزشگاه به دلایلی تعطیل شد یعنی فعلا. تا اینکه تصمیم گرفتم خودم دست به کار شم و با آموزش هایی که از یوتیوب میدیدم شروع کنم به ادامه مسیر. قافل از این که یک بازی یا یک پروژه رو کامل بسازم. شاید تقصیر من نباشه و شاید به این دلیل بوده باشه که من فقط با ایده اولیه وارد کار میشدم قافل از برنامه ریزی و مستند بندی. تا جایی شد که وارد دبیرستان شدم و یادمه با یه دوست که الانم مثل برادرم میمونه آشنا شدم که از قرار معلوم همسایه هم در اومدیم? من اون رو با دنیای بازی سازی آشنا کردم و اون هم خیلی زود به درجه عالی ایی از مدلسازی و طراحی کارکتر روی آورد. اوایل فقط ایده پردازی میکردیم که باید یک گروه بزنیم و بازی هامون رو بسازیم تو خیلی از شبکه های اجتماعی معروف مانند لینکدین، پترئون و غیره حساب ساختیم دو تا دوست با ایده های غیر قابل توقف که هم همسایه بودن هم هم مدرسه ایی هم همکار و هم مکمل یک دیگه.
من علاقه زیادی به موسیقی بیکلام حماسی یا آرامش بخش موقع انجام کارام دارم. و یکی از آرزوهای بزرگم کار تو یه شرکت بازی سازی بین المللیه میدونم خیلی بزرگه اما خیلی باید براش تلاش کنم. من بیشتر دوست دارم شرکت خودم رو داشته باشم و به کار تیمی علاقه مندم. پسدی بلندی های زیادی طی این سال های کم یادگیری داشتم و خواهم داشت. و واقا از اساتید عزیزم که منو طی این چند سال خیلی یاری کردن. آقای مهدوی و آقای بوداغی عزیز و پدر و مادرم که همیشه دست منو میگیرند یاریم میکنند. و از همه عزیزای دیگه ممنونم.
من هیچ وقت تسلیم نمیشم و با وجود تنبلی هایی که دارم باز هم به کار خودم ادامه میدم. ممنون که همراهیم کردین. قسمت دوم رو هم بعدا مینویسم. ?