قلقلک افکار..
قلقلک افکار..
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

تجربیات یک بازی ساز تازه کار قسمت اول


از زمانی که بازی سازی رو شروع کردم حدود 3 یا 4 سال میگزره. یعنی چیزی حول و حوش 14 سال سن داشتم.

اینم منم
اینم منم



یادمه یک روز از یک آموزشگاه بازی سازی اومدن مدرسمون و گفتن به طور رایگان به چند نفر آموزش میدن. من هم از اونجایی که علاقه خیلی زیادی به بازی ها داشتم ثبت نام کردم و قبول شدم یه 2 سالی اصول ساخت بازی با یونیتی و زبان سی شارپ رو یاد گرفتم.تا اینکه اون آموزشگاه به دلایلی تعطیل شد یعنی فعلا. تا اینکه تصمیم گرفتم خودم دست به کار شم و با آموزش هایی که از یوتیوب میدیدم شروع کنم به ادامه مسیر. قافل از این که یک بازی یا یک پروژه رو کامل بسازم. شاید تقصیر من نباشه و شاید به این دلیل بوده باشه که من فقط با ایده اولیه وارد کار میشدم قافل از برنامه ریزی و مستند بندی. تا جایی شد که وارد دبیرستان شدم و یادمه با یه دوست که الانم مثل برادرم میمونه آشنا شدم که از قرار معلوم همسایه هم در اومدیم? من اون رو با دنیای بازی سازی آشنا کردم و اون هم خیلی زود به درجه عالی ایی از مدلسازی و طراحی کارکتر روی آورد. اوایل فقط ایده پردازی میکردیم که باید یک گروه بزنیم و بازی هامون رو بسازیم تو خیلی از شبکه های اجتماعی معروف مانند لینکدین، پترئون و غیره حساب ساختیم دو تا دوست با ایده های غیر قابل توقف که هم همسایه بودن هم هم مدرسه ایی هم همکار و هم مکمل یک دیگه.

وسطیه محسنه که زل زده به دوربین
وسطیه محسنه که زل زده به دوربین

من علاقه زیادی به موسیقی بیکلام حماسی یا آرامش بخش موقع انجام کارام دارم. و یکی از آرزوهای بزرگم کار تو یه شرکت بازی سازی بین المللیه میدونم خیلی بزرگه اما خیلی باید براش تلاش کنم. من بیشتر دوست دارم شرکت خودم رو داشته باشم و به کار تیمی علاقه مندم. پسدی بلندی های زیادی طی این سال های کم یادگیری داشتم و خواهم داشت. و واقا از اساتید عزیزم که منو طی این چند سال خیلی یاری کردن. آقای مهدوی و آقای بوداغی عزیز و پدر و مادرم که همیشه دست منو میگیرند یاریم میکنند. و از همه عزیزای دیگه ممنونم.

من هیچ وقت تسلیم نمیشم و با وجود تنبلی هایی که دارم باز هم به کار خودم ادامه میدم. ممنون که همراهیم کردین. قسمت دوم رو هم بعدا مینویسم. ?


مَن ناظره ناطقِ نُطقِ نُقاطِ مُبهم مَناطق مغزمم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید