آدم هر چقدر بیشتر میفهمه، بیشتر دردش میاد.
وقتی دردش میاد، احتمالا اشکش هم درمیاد.
بعد که دردش تموم میشه، کم کم میبینه حالش داره بهتر میشه.
بعدترها به نقطهای میرسه که میگه مرسی به دردم آوردی، زندگی.
مرسی که به دردم آوردین آدمها.
اگه نبودین، اگه رنجی که بهم دادین نبود، هیچوقت نمیدیدم که چقدر تنهام. هیچوقت نمیفهمیدم فقط منم و این مسیر.
هیچوقت نمیفهمیدم که فقط خودمم که میتونم دست خودم رو بگیرم، از روی زمین بلندش کنم، بزنم رو شونهاش و بهش بگم: ادامه بده؛ حتی اگه زخمهات بیشتر خونریزی کرد. آخر این مسیر شفاست.
شفایی که خودت به کمک خالقت خلق کردی و به اون منِ تنها هدیه دادی.
#شب_نوشت
پ.ن: چندین و چند ماه قبل نوشتمش ولی چون وصف حال بود گفتم اینطوری یه اعلام حضور کنم.