سلام :)
میدونین من داشتم راجب مسافرت های قدیمی و مهمانی هاشون و... فکر می کردم.خیلی جالبه که زمان های قدیم تر از ما وقتی می خواستن برن مسافرت دسته جمعی می رفتن و همه هم دوستداشتن توی یک ماشین با هم بشینن ????

که البته همین که اذیت می شدن و جا نمی شدن آهنگ هم می گذاشتن و ماشین رو این ور و اونور می کردن ? واقعا نمی دونم چی بگم خب همون طور که خودتون می دونین هر خوانواده هزار تا بچه داشته? نه بابا شوخی کردم مثلا هر خوانواده تقریبا شش تا هشت تا بچه داشتن که همه اینها با هم قراره برن مسافرت?
بگذریم از مهمونی هاشون بگم دسته جمعی می رفتن وبیشتر وقتا شب ها هم می موندن دیگه چی می شد??

اینا همین طوری دقیقا طوری که می بینید تشک هارو می ریختن پایین و دیگه خودتون بقیه اش رو می دونین ??
براتون نگم از بد بختی هاشون??
مادر بزرگ ها و پدربزرگ ها و عمه و خاله و دایی و... همه باهم توی یک خونه زندگی می کردن و صاحر اصلی خونه کلا همش باید پذیرایز می کرد که بگم اینطوری باشه اصلا تو خونه براشون عذا نمی مونه.?? جدا از اینا مرغ و خروس و الاغ و... هم داشتن که همش کله سحر باید صدای عر عر الاغه و قوقولی قوقوی خروس رو می شنیدن


و در آخر عکس از خانواده های قدیم?


منتظر کامنت های قنگتون هستم ??