ویرگول
ورودثبت نام
Parnia
Parniaمادرم می گوید که من نویسنده بسیار خوبی می شوم هر چند که فقط ۱۱ سال دارم ?
Parnia
Parnia
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

قدیم و جدید

سلام :)

میدونین من داشتم راجب مسافرت های قدیمی و مهمانی هاشون و... فکر می کردم.خیلی جالبه که زمان های قدیم تر از ما وقتی می خواستن برن مسافرت دسته جمعی می رفتن و همه هم دوستداشتن توی یک ماشین با هم بشینن ????

تقریبا یک چیزی مثل این عکس
تقریبا یک چیزی مثل این عکس

که البته همین که اذیت می شدن و جا نمی شدن آهنگ هم می گذاشتن و ماشین رو این ور و اونور می کردن ? واقعا نمی دونم چی بگم خب همون طور که خودتون می دونین هر خوانواده هزار تا بچه داشته? نه بابا شوخی کردم مثلا هر خوانواده تقریبا شش تا هشت تا بچه داشتن که همه اینها با هم قراره برن مسافرت?



بگذریم از مهمونی هاشون بگم دسته جمعی می رفتن وبیشتر وقتا شب ها هم می موندن دیگه چی می شد??

چه اعضایی بوده اونجا
چه اعضایی بوده اونجا

اینا همین طوری دقیقا طوری که می بینید تشک هارو می ریختن پایین و دیگه خودتون بقیه اش رو می دونین ??



براتون نگم از بد بختی هاشون??

مادر بزرگ ها و پدربزرگ ها و عمه و خاله و دایی و... همه باهم توی یک خونه زندگی می کردن و صاحر اصلی خونه کلا همش باید پذیرایز می کرد که بگم اینطوری باشه اصلا تو خونه براشون عذا نمی مونه.?? جدا از اینا مرغ و خروس و الاغ و... هم داشتن که همش کله سحر باید صدای عر عر الاغه و قوقولی قوقوی خروس رو می شنیدن

فقط شما نگاه کنید طورو خدا
فقط شما نگاه کنید طورو خدا



و در آخر عکس از خانواده های قدیم?

همه بلند شدن جز برادر بزرگتر?
همه بلند شدن جز برادر بزرگتر?
سایه بازی در شب ?
سایه بازی در شب ?

منتظر کامنت های قنگتون هستم ??






۶
۱
Parnia
Parnia
مادرم می گوید که من نویسنده بسیار خوبی می شوم هر چند که فقط ۱۱ سال دارم ?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید