خوبِ هرچیز را بگیر ، بدش را رها کن

هیچ کس یا هیچ چیزی در دنیا وجود ندارد که خوبِ مطلق یا بدِ مطلق باشد . اگر بتوانی از نگاه سیاه و سفید دست برداری می توانی در هر سیاهی کمی سپیدی بیابی و برعکس. از نگاه کمال گرایی که فاصله می گیریم میفهمیم که باید درون هر اتفاق یا پدیده یا شرایط یا فردی که در سر راهمان قرار می گیرد خیری بیابیم و از آن برای ادامه مسیر استفاده کنیم. در عین حال همان موضوع یا فردی که به ما خیری عرضه می کند ممکن است شری هم داشته باشد و باید یاد بگیریم شرها را رها کنیم.

درست مثل میوه خوردن می ماند که هسته و ساقه و پوسته و هرآنچه برای ما مفید نیست را دور می اندازیم و فقط از میوه ها چیزی را میخوریم که برای ما مفید است .

حالا با این نگاه می توانیم بیشترین بهره را از دوستی ها ببریم. از تجارب و حال خوب و همنشینی‌ها به پختگی و رشد و حال خوب برسیم و از سایه ها و تاریکی های دیگران متاثر نشویم یا کمتر تاثیر بگیریم.

این یکی از زیباترین و درعین حال سخت ترین درسهای زندگیم بوده است که از هیچ کس یا هیچ شرایطی انتظار نداشته باشم که صد درصد برایم نور به ارمغان بیاورد بلکه یاد گرفتم که قسمت نورانی هرچیز را ببینم و لمس کنم و چراغ راهم کنم.