نوشته های یک سفالگر طبیعتگرد·۱ ماه پیشدرسهایی در باب کار آفرینیچهارسال پیش که بعد از ده سال کارمندی ، کسب و کار خودمو راه انداختم اصلا دید امروز رو نداشتم . وارد سفالگری شدم و آرزوم بود که یه خونه کارگا…
نوشته های یک سفالگر طبیعتگرد·۱ ماه پیشدرد دلهای یک دختر مستقلسالهاست که مستقلم ؛ تقریبا بیست سال هست که برای زندگیم جنگیدم و خودم را رشد دادم و هرچیزی که دارم از لطف پروردگار و دعای خیر پدر و مادرم و…
نوشته های یک سفالگر طبیعتگرد·۲ ماه پیشمنِ جدید …می گفت : «از شروع دوباره نترس،این دفعه از صفر شروع نمی کنی؛از تجربه هات شروع میکنی….»بعد از چند سال سخت که گذروندم و فکر می کنم همه مون گذر…
نوشته های یک سفالگر طبیعتگرد·۲ ماه پیشزندگی متعادلداشتم فکر می کردم که این دوسه ساله چقدر تغییر کردم ، مهمترین تغییری که داشتم اینه که کمالگرایی رو از زندگیم بیرون کردم و با آدمهای کمالگرا…
نوشته های یک سفالگر طبیعتگرددرسفرنامهها·۳ ماه پیشبهار ۱۴۰۳ابتدای سال تصمیم گرفتم سال جدید را پر انرژی شروع کنم . همان اوایل سال تنهایی رفتم سفر و کنار دریا با خودم عهد بستم که بهترین سالم را خودم ر…
نوشته های یک سفالگر طبیعتگرد·۴ ماه پیشکارگاه جدید 🥹این مدت خیلی شلوغ بودم و نتونستم زیاد بنویسم؛ اتفاق بزرگی برام افتاد و بعد از چهارسال بالاخره تونستماز زیرزمین خونه بیام بالا و فضای مستقل…
نوشته های یک سفالگر طبیعتگرد·۶ ماه پیشفضای مجازییک جایی در زندگی متوجه شدم که برای داشتن حس ارزشمندی دنبال کسب دستاوردهای بیرونی هستم. برای اینکه پدرم تحسینم کند میخواهم در شغلم موفق باشم…
نوشته های یک سفالگر طبیعتگرد·۶ ماه پیشزخمهایی که می زنیمبارها در زندگی دیده ام که آدمهایی که در کودکی کتک میخوردند در بزرگسالی پرخاشگر شده و فرزندانشان را کتک می زنند. یا کسانی که زیاد تحقیر شده…
نوشته های یک سفالگر طبیعتگرد·۶ ماه پیش1402سال 1402 هم تمام شد و پرونده اش رابستیم . این سال شاید برای من تمرین خودباوری و عزت نفس بود . بیشتر در انزوا و خلوت خودم بودم و روابط زیاد…
نوشته های یک سفالگر طبیعتگرد·۷ ماه پیشبیان احساساتیکی از الگوهایی که از بچگی به ما یاد دادن این بود که احساسمون رو جلوی جمع نگیم و از اون بدتر اگرم ناراحتیم نشون بدیم که خوشحالیم؛ مطمئنم ک…