ممد امروز برگشت اصفهان. تو همین یکی دو هفته ای که بود کلی تاثیر گذار ظاهر شد. ممد این ترم بهمون اضافه شد. علی یکی دو هفته قبل اومدنش پیشنهاد داده بود که یه طوری ایستگاهش رو بگیریم. پیشنهاد هایی مطرح شد از سطوح ایستگاه های مهد کودکی تا پست داک. مثلا طوری وانمود کنیم که انگار رسول به موز حساسیت داره و هروقت کنار غذا موز دادن من و علی و آرمان بریم بیرون از اتاق بخوریمش. (پیشنهاد خود علی که مورد موافقت قرار نگرفت چون خیلی به واقعیت هم نزدیک نبود.) پیشنهاد بعدی که مقداری تامل برانگیز ظاهر شد این بود که مثلا بعضی ماه ها که استاد راهنمای علی حقوقش رو نمیده علی دو سه شب رو خوابگاه نمیاد و یه بار که رفتیم دنبالش دیدیم سر از پارک دانشجو در آورده. ( طبیعتا با اکثریت آرا این گزاره موافقت شد.) گفتیم. فهیمد ایستگاه شو داریم میگیریم. قرار نیست هر اتفاقی که براش کلی برنامه میریزی به درستی اجرا بشه.
Spoiler Alert
ممد از طرفداران تیز bojack horseman ئه. یه بار نشستیم سه ساعت باهم راجع بهش صحبت کردیم. از کلی از تئوری های پشتش گفت. قسمت شاهکار یکی مونده به آخر رو با هم دوباره دیدیم. دوباره کمرم شکست. این سریال تنها سریال و فیلمیه که اصلا دوست نداشتم توش شخصیت اصلی بمیره.
Spoiler Alert ???? I don't think so
ممد متال هده و طرفدار پر و پاقرص مستند های نجومی و Neil degrasse Tyson. سر این تصاویر تلسکوپ جیمز وب هم کلی بحث کردیم. من که خیلی تحت تاثیرشون قرار نگرفته بودم. ولی اون گفت که نکته جذاب این تصاویر توی اینه که نشون میده دنیا چقدر بزرگه و ما چقدر کوچکیم. بهش گفتم من از قبل هم میدونستم. قانع شد.
ممد خیلی لهجه غلیظی داره و خیلی خوب میتونه ادای اون خیاط اصفهانی رو دربیاره. من خیلی اصفهانی تو زندگیم ندیدم ولی به نظر تقریبا همشون به میزان خیلی خوب و دقیقی میتونن اون کلیپ رو بازسازی کنن. شاید هم نمیتونن و ممد به طرز استثنایی ای توی این کار خوبه.
ممد امروز برای تابستون برگشت اصفهان و ما اینجا موندیم و استاد و آزمایشگاه.
نمیدونم چطور این قضیه رو فراموش کردم. ممد برای اولین بار کانسپت سُس رو به این اتاق معرفی کرد. اولین بار یک سس «چیلی تای دلوسه» و یک سس «فرانسوی دلپذیر» با خودش از اصفهان آورد. بعد از اون روز دیگه حتی به قرمه سبزی سلف هم ما به هر چیزی از شنسل مرغ نیمه پخته تا قیمه و قرمه سبزی سس «چیلی تای دلوسه» میزدیم. البته که حرمت غذا هایی مثل کوبیده و جوجه و سبزی پلو با تن ماهی و کنسرو لوبیا رو نگه میداشتیم. اگه خوابگاهی هستید بهتون پیشنهادش میکنم. ممد برای فرجه ها برگشت اصفهان. و از اون جایی که انسان فرهیخته ای بود سس ها رو شارژ کرد و رفت. طبق انتظار بعد از یک هفته سس «چیلی تای دلوسه» تموم شد و سس «فرانسوی دلپذیر» باقی موند. احتمالا به خاطر چربی اشباع فراوان مایونز مورد استقبال قرار نگرفت. ممد یک هفته بعد برگشت و علی به صورت ناخودآگاه به محض اینکه ممد از در اومد تو فریاد مذبوحانه ای زد که :« ممد سُس مُس چه خبر؟.» ممد ساکش رو گذاشت دم در و رفت از سوپری اون سمت خیابون سس «چیلی تای دلوسه» خرید. ممد واقعا آدم فرهیخته ای بود. ممد دوباره رفته و سس «چیلی تای دلوسه» اش زینت بخش یخچالمونه.