اگر دقت کرده باشید زمانی که به کودکی میگوییم این کار را نباید انجام دهی، چون خطر دارد و... همیشه خلاف آن عمل می کند و کنجکاوی بیشتری در ذهنش اتفاق می افتند، شاید قبلا حس کنجکاوی نسبت به آن موضوع را نداشته.
این موضوع دقیقا برای افراد بالغ هم صادق است.
زمانی که پدر و مادرها بیش از اندازه روی موضوعی تاکید و یادآوری می کنند، مثلا فلان کار رو نکن، با فلانی نگرد، دیر نیا خونه، و موضوعاتی از این قبیل، تبدیل به نقطه ای حساس برای فرزندانشان می شود.
با اینکه شاید فرزندشان نمی خواهد آن کارها را انجام دهد ولی به مرور زمان تبدیل به نقاط حساس تری در زندگیشان خواهد شد.
این حساسیت ها باعث ایجاد مدل های رفتاری مختلفی می شود که بر اساس احساسات و شرایط درونی متغیر می شوند.
گاهی ممکن است به لجبازی آن کار را انجام دهند، گاهی هم به دلیل غیر منطقی بودن رفتار ها از سوی مادر و پدرها که همچنان تصور می کنند که فرزندشان هنوز به بلوغ نرسیده و در کودکی خودش باقی مانده. گاهی هم ترس از دست دادن آنها باعث بروز این حساسیت برای والدین می شود.
اگر کمی بیشتر توجه کنیم متوجه این موضوع می شویم که حتی نشان دادن این حساسیت ها در خودمان هم باعث ایجاد تداخل میان شخصیت، سبک زندگی، و ناتوانی در تشخیص خواسته هایمان می شود، به طوری که ما گاهی حساسیت و قضاوت های غیر منطقی برای پیشرفت ها، انتخاب ها، و هدف ها در ضمیر ناخودآگاهمان به وجود می آید.
در این نکته، عکس این موضوع هم صادق است، یعنی گاهی فکر می کنیم که ما هیچ مشکلی نداریم و در همه موارد بدون نقطه ضعف هستیم، این موضوع هم باعث از دست دادن موقعیت های کاری، از دست دادن دوستان صمیمی، و آسیب های از این قبیل می شود.
اما راه حل چیست؟
در ابتدا برای کم کردن تنش ها از سوی والدین باید تا حد ممکن رفتار یک فرد بالغ را به آنها نشان دهیم.
راهکار زیرکانه دوم این است که از همان نکته هایی که برای والدین ما به شکل حساسیت شکل گرفته و آنها را به ما منتقل می کنند، با سیاست همان حساسیت ها را به خودشان بگوییم ولی به صورت داستانی (حتی به شکل یک داستان خیالی در ذهنمان) که مثلا برای دیگران اتفاق افتاده است.
باید یادمان باشد که به صورت کاملا زیرپوستی، زیرکانه، غیرمستقیم، در قالب داستان و... طوری که در زمان شنیدن حساسیت ها آنها متوجه این موضوع بشوند و یک تاییده یی به ما بدهند و یا حتی ادامه بحث ما را تکمیل کنند
در آن زمان آنها در ذهن ناخودآگاه خود به دلیل شنیدن حساسیت های درونی خودشان از زبان فرزندشان باعث کاهش این موضوع در وجودشان می شود و این احساس بالغ بودن فرزندشان را حس می کنند و ذهنشان از این نوع نگرانی و یا حساسیت ها دست می کشد.
این نوع روش اگر به درستی اجرا شود کنترل کلیه مسائل را می توانید در دست خود بگیرید فقط به خاطر داشته باشید که ذهنیت والدین امروزی به دلیل مقایسه کردن آن با چند دهه قبل، در زمان نوجوانی خودشان تفاوت های بسیاری دارد و پذیرفتن این تغییر را برای خود و فرزندانش را کمی سخت تصور می کنند به این دلیل است که این حساسیت ها به وجود می آید.
ادامه دارد....
امیدوارم این میکرومقاله براتون مفید بوده باشد.
پارسا محمدی