همه انسان ها در ولادت طبیعی و زاده شدن از مادر مشترکند. این تولد به اختیار انسان نیست و انسان ناخواسته و ناآگاهانه پای در این سرای می نهد و پس از چند صباحی اقامت در این دار فانی با پیک مرگ رهسپار عالم دیگر میشود. برخی از انسان ها در مسیر زندگی طبیعی خود به ولادت دیگری دست پیدا میکنند که در آثار عرفا به اسم ولادت معنوی شناخته شده است. مولوی نیز مانند همه عرفا به این موضوع با ارزش اشاره کرده است که انسان دو نوع تولد دارد. یکی «تولد صوری» و دیگری «تولد معنوی».
تولد صوری همان است که جسم فیزیکی انسان از مادر زاده می شود. این تولد در اختیار انسان نیست. همه انسان ها به اجبار و ناخواسته وارد این جهان می شوند. این تولد را تولد اجباری نیز می گویند. اما تولد دوم یا «تولد ثانی» که بسیار مورد توجه عرفا قرار دارد، رهایی از دوران حیوانی است. رهایی از نفس است. از تعلقات این جهانی است.
توجه به کل هستی و کل آفرینش، و خود را رها کردن و به هستی کل (یا نه هستی) پیوستن.این تولد، ولادت طفل جان از زهدان عالم طبیعت و ورود به جهان معنا و بازیابی شخصیتی دوباره است این تولد ثانی را تولد معنوی می گویند و اختیاری است.
یعنی انسان می تواند با سعی و کوشش، تولد دوباره بیابد. انسان در این مرحله درست مانند جنینی است که از «رحم مادر دنیا» زاده می شود. این زاده شدن نیز مانند زاده شدن از رحم مادر بسیار دردناک است، اما اگر کسی توانست با سعی و کوشش و با جنبش و جهشی از رحم دنیا آزاد شود، بدون هیچ تردیدی، به بیداری و روشن بینی می رسد و از حیات زمینی که بسیار تنگ و تاریک است، به پهنای گسترده (واسع) دنیای معرفت و معنوی پا خواهد گذاشت.
سخن معروفی از پیامبر بزرگ الهی، حضرت عیسی علیه السلام منقول است که فرمود: «لَنْ يَلِجَ مَلَكُوتَ السَّمَوَاتِ مَنْ لَمْ يُولَدْ مَرَّتَيْنِ»؛ انسان به ملکوت آسمان ها و زمین راه نمی یابد، مگر اینکه دوباره زاده شود. مهم ترین اقتضای این ولادت آن است که آدمی پای جان خویش را از بند تعلقات دنیا ببرد و به حلقات عالم بالا درآویزد. عین القضات در اهمیت این ولادت می گوید: «چون این ولادت پیدا شد، قدم از ملک در ملکوت نهد و از هفت آسمان و زمین بیرون شود»
جنبشی اندک بکن همچون جنین
تا ببخشندت حواس نور بین
وز جهانِ چون رَحِم بیرون شوی
از زمین در عرصه ی واسع شوی