تاریخ نشر مقاله: ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۱
نویسنده: دیلن بالفور (Dylan Balfour)
مترجم: هانیه دارائی
چکیده:
تصور کنید یک میلیون دلار به شما داده شده است تا به امور خیریه مورد علاقهتان کمک کنید. این پول را چگونه خرج میکنید؟
شاید آن را به هدف مورد علاقهتان، مانند یک پروژه اجتماعی محلی، اهدا کنید یا شاید سعی کنید با تأمین مالی امدادرسانی در بلایا یا توزیع پشهبندهای ضد مالاریا به فقرای جهان کمک کنید.
طرفداران یک جنبش فلسفی رو به رشد که با عنوان «بلندمدتگرایی» شناخته میشود، به طور شگفتآوری استدلال میکنند که خرج کردن پول به این روشها اشتباه است!
«بلندمدتگرایان» معتقدند که شما باید تقریباً به طور کامل نگرانیهای افراد نیازمند «امروز» را نادیده بگیرید و در عوض از این پول برای کمک به تضمین و بهبود «آینده بلندمدت» بشریت استفاده کنید.
هدف آنها سود رساندن به افرادی است که در هزاران، میلیونها و میلیاردها سال آینده وجود خواهند داشت[1].
این مقاله به معرفی دیدگاه بلندمدت میپردازد.

1. بلندمدتگرایی چیست؟
بلندمدتگرایی یا Longtermism دیدگاهی است که میگوید ما باید آیندهی دور بشریت را در اولویت قرار دهیم و در درجهی اول از طریق جلوگیری از انقراض بشر و بهبود زندگی نوادگان دوردستمان تلاش کنیم.
برخی از طرفداران بلندمدتگرایی پا را فراتر گذاشته و استدلال میکنند که ما باید با شتاب دادن به فناوری برای استعمار ستارگان و فراهم کردن امکان زیستن تعداد بسیار زیادی از انسانهای آینده، به دنبال تحقق پتانسیل کیهانی بشریت باشیم.
برخی حتی پیشنهاد میکنند که ما باید بشریت را به یک تمدن دیجیتال با ذهنهای کامپیوتری تبدیل کنیم و عملاً به انسانها، طول عمر نامحدود بدهیم[2].
از آنجا که منابع بشریت محدود است، این تلاشها مستلزم توجه کمتری به نیازمندان امروزی است؛ بنابراین، طرفداران دیدگاه بلندمدتگرایی معتقدند که تقریباً همیشه باید ترجیح داده شود که منابع به جای کمک به نسلهای فعلی، برای ایجاد آیندهای درازمدت برای بشریت اختصاص داده شوند[3].
2. استدلال بلندمدتگرایان چیست؟
طرفداران نظریه بلندمدتگرایی اغلب دیدگاه خود را با اشاره به حجم عظیم جمعیت بشر در آینده توجیه میکنند. با یک تخمین محافظهکارانه، زمین ممکن است بتواند در مجموع حدود ده کوادریلیون (quadrillion) نفر را (یعنی یک با پانزده تا صفر) قبل از غیرقابل سکونت شدن در خود جای دهد[4] و اگر بشریت با موفقیت در سراسر کهکشان راه شیری گسترش یابد، این تعداد ممکن است به میزان زیادی افزایش یابد[5].
طرفداران بلندمدتگرایی استدلال میکنند که اگر جان انسانها ارزشمند باشد، پس نتیجه میشود که چنین اقیانوسهایی از انسانهای آینده به مراتب مهمتر از انسانهای امروزی هستند. به بیان دیگر، ممکن است در آینده افراد زیادی وجود داشته باشند که در مجموع، منافع آنها بر منافع ما غلبه کند.
البته این به آن معنا نیست که افراد آینده به صورت جداگانه و فرد به فرد از ما ارزشمندتر هستند، بلکه به این معنا است که آنها در مجموع شایسته توجه بیشتری نسبت به نسلهای فعلی هستند[6]؛ به همین دلیل، بلندمدتگرایان استدلال میکنند که اقداماتی که هدفشان بهبود آینده دور است، میتوانند به مراتب بهتر از اقداماتی باشند که مزایای کوتاهمدت ایجاد میکنند.
دیدگاه بلندمدتگرایی همچنین با این پیشنهاد پشتیبانی میشود که ما وظیفه داریم از نسلهای آینده مراقبت کنیم، همانطور که اجدادمان برای ما این کار را انجام دادند[7].
استدلال دیگر این است که ما وظیفه داریم بشریت را به دلیل اهمیت کیهانیمان به عنوان احتمالاً تنها حیات هوشمند در جهان حفظ کنیم[8].
3. چه اقداماتی برای بلندمدت گرایان در اولویت است؟
بلندمدتگرایان معمولاً دو نوع اقدام پیشگیرانه را که فکر میکنند باید در اولویت قرار گیرند، برجسته میکنند.
نخست، جلوگیری از فجایع وجودی است؛ یعنی رویدادهایی که میتوانند حرکت تمدن را متوقف کنند یا باعث انقراض نوع انسان شوند. مانند جنگ هستهای، برخورد سیارکها و تغییرات شدید آب و هوایی[9].
بسیاری از محققان همچنین نگران خطرات ناشی از هوش مصنوعی پیشرفته هستند که اگر اهداف آن با منافع ما همسو نباشد، میتواند برای بشریت خطرناک شود[10].
پیشگیری دوم، اعمال تغییر مثبت در مسیر تمدن یا به عبارت دیگر، تلاش برای بهبود روند بلندمدت تمدن است[11]:
به عنوان مثال، بهبود نرخ رشد اقتصادی سالانه حتی به میزان کسری از درصد، ثروت عظیمی را تنها در عرض چند قرن ایجاد میکند[12]. از منظر بلندمدتگرایی، رشد اقتصادی بسیار مهمتر از مقیاسهای زمانی کوتاهمدت یا میانمدت است و بنابراین اولویت بالاتری برای افراد و دولتها دارد.
4. نقد بلندمدت گرایی
بلندمدتگرایی دیدگاهی بحثبرانگیز است و انتقادات زیادی به آن وجود دارد.
یکی از ایرادات این است که بلندمدتگرایی به پیشبینیهایی مبتنی است که نمیتوانیم با اطمینان از آنها سخن بگوییم: مثلا ما نمیدانیم واقعا بشریت چقدر دوام خواهد آورد یا بسیار دشوار است که دقیقاً بدانیم کدام اقدامات آینده دور را بهبود میبخشد. در مقابل، میتوانیم از توانایی خود برای سود رساندن به افراد موجود امروز بسیار مطمئن باشیم[13].
ایراد دیگر مربوط به این است که با طرح این درخواست از ما برای توجه کمتر به منافع کسانی که امروز زنده هستند و بسیاری از آنها رنج زیادی میکشند، در واقع بلندمدتگرایی از ما میخواهد که به طرز غیرقابل قبولی بیرحم باشیم[14] درحالی که مطمئناً نباید چشم خود را بر روی نیازمندان امروز و میلیونها نفری که در حال حاضر در فقر مطلق زندگی میکنند، ببندیم و به جای ان به افرادی که ممکن است در آینده تازه به دنیا بیایند فکر کنیم.
5. پاسخ بلندمدتگرایان به انتقادات
یکی از پاسخهای رایج این است که انسان مجبور است در عین حال که میپذیرد بلندمدتگرایی بیرحمانه به نظر میرسد؛ آن را قبول کند؛ زیرا نیازهای نسل حاضر ممکن است کشش عاطفی بیشتری بر ما ایجاد کند، اما این بدان معنا نیست که آنها از نیازهای نسلهای آینده اهمیت بیشتری دارند.
طرفداران دیدگاه بلندمدتگرایی حتی ممکن است همین انتقادات را وارونه کنند و علیه انتقادکنندگان استفاده کنند:
یعنی از نظر ایشان بلندمدتگرایی دستکم به همان اندازه بیرحمانه است که منافع نسلهای آینده را که تعدادشان بسیار بیشتر از ما است و در عین حال هیچ قدرت اجتماعی یا سیاسی ندارند، نادیده بگیریم. امتیاز دادن به نسل فعلی ما ممکن است به معنای نادیده گرفتن تریلیونها انسانی باشد که در راهند و نمیتوانند از منافع خود دفاع کنند.
6. طرح اجرایی بلندمدتگرایی
اگر بلندمدتگرایی را بپذیریم، اکنون چه کاری میتوانیم برای کمک به شما انجام دهیم؟
بسیاری از طرفداران نظریه بلندمدتگرایی معتقدند که ما باید به سازمانهای تحقیقاتی که روی مسائل بلندمدت مانند تشخیص سیارکها و ایمنی هوش مصنوعی کار میکنند، پول اهدا کنیم[15].
دیگر طرفداران دیدگاه بلندمدت معتقدند که ما باید از اهدای پول در طول زندگی خود خودداری کنیم و ترتیبی دهیم که ثروت شخصی ما در آینده اهدا شود تا تأثیر بشردوستانه ما به حداکثر برسد[16].
ما همچنین ممکن است حرفه خود را وقف آینده بلندمدت کنیم. سازمانهایی که مشاوره شغلی نوعدوستانه ارائه میدهد، توصیه میکند که برای داشتن بیشترین تأثیر در حرفه خود، به جای اهداف کوتاهمدت و ارزشمند مانند فقر جهانی و نابرابری، روی اهداف بلندمدت مانند آمادگی در برابر بیماریهای همهگیر و امنیت هستهای کار کنیم.
طرفداران دیدگاه بلندمدتگرایی همچنین از دولتها میخواهند که منابع بسیار بیشتری را برای تأمین و بهبود آینده بلندمدت بشریت اختصاص دهند.
7. جمع بندی
بلندمدتگرایی به این معنی است که ما باید منابع کمتری را صرف مبارزه با مشکلات امروز کنیم، به جای اینکه از آنها برای کمک به نسلهای آینده استفاده کنیم. به خاطر بسیاری از افرادی که ممکن است به وجود بیایند، باید پیشنهادهای بلندمدتگرایی را با دقت ارزیابی کنیم، حتی اگر بحثبرانگیز باشند.
یادداشت ها:
[1] بلندمدت گرایی شاخهای از جنبش «نوعدوستی مؤثر» است که هدف آن شناسایی و تأمین منابع برای مهمترین و مؤثرترین آرمانهای نوعدوستانه است. برای آشنایی با نوعدوستی مؤثر به کتاب اخلاق و فقر مطلق اثر پیتر سینگر و کتاب نوعدوستی مؤثر نوشتهی برندون بوش مراجعه کنید.
[2] به بوستروم (2003، 2013) مراجعه کنید.
[3] این دیدگاه در استدلال معتبری که گریوز و مکآسکیل (2021) برای بلندمدتگرایی ارائه دادهاند، «بلندمدتگرایی قوی مبتنی بر ارزششناسی» نامیده شده است.
[4] این محاسبهی نیک بوستروم (2013، 18) است که فرض میکند زمین میتواند به طور متوسط یک میلیارد نفر را در هر زمان معین، برای یک دورهی یک میلیارد ساله، در خود جای دهد.
[5] نیوبری (2021) تخمین میزند که اگر بشریت در سراسر کهکشان راه شیری گسترش یابد، تا 10 به توان 35 نفر میتوانند به وجود بیایند.
[6] چنین تفکری به طور ضمنی فرض میکند که ارزش را میتوان با هم «جمع کرد». جمع اغلب با نظریه اخلاقی پیامدگرایی مرتبط است (به پیامدگرایی نوشته شین گرونولز مراجعه کنید) :
نظریه ی تجمیع ایدهای بحثبرانگیز است. پارفیت (۱۹۸۷) اشاره کرد که تجمیع ممکن است به نتیجهگیری نفرتانگیز منجر شود، که در آن جمعیت به اندازه کافی بزرگی از افرادی که زندگیشان به سختی ارزش زیستن دارد، ارزشمندتر از جمعیت کوچکتری از زندگیهای سعادتمند در نظر گرفته میشود (به نتیجهگیری نفرتانگیز نوشته جاناتان اسپلمن مراجعه کنید). دیگران فکر میکنند، اگرچه ما باید ارزش را تا حدی تجمیع کنیم، اما محدودیتهایی وجود دارد. رویکردهای انتقادی به نظریههای ارزش به اصطلاح «تا حدی تجمیعپذیر» معتقدند که برخی از کالاها یا تجربیات هرگز نمیتوانند ارزشی بالاتر از برخی دیگر از کالاها یا تجربیات داشته باشند - به عنوان مثال، جلوگیری از هیچ تعداد سردردی نمیتواند به اندازه نجات جان یک انسان از نظر اخلاقی مهم باشد: به نورکراس (۱۹۹۷) مراجعه کنید.
[7]این نکتهای است که اُرد (2020، 49-51) مطرح کرده است.
[8] همان(53-6)
[9] برای توصیف و ارزیابی جامع بسیاری از فجایع وجودی، به اورد (2020) مراجعه کنید.
[10] برای چند مثال، به بوستروم (2014)، راسل (2019) و ارد (2020) مراجعه کنید که به طرز ترسناکی تخمین میزنند که احتمال انقراض بشریت در قرن آینده به دلیل هوش مصنوعی ناهماهنگ، 1 در 10 است.
[11] اصطلاح «تغییر مسیر» مدیون نیک بکستید (2013) است.
[12] به Cowen (2018) مراجعه کنید. علاوه بر این، کاهش نرخ رشد سالانه میتواند یک تغییر مسیر بسیار تأسفبار باشد. همانطور که MacAskill (2020) توضیح میدهد، کاهش نرخ رشد سالانه از 0.8٪ به 0.2٪: «پس از چند قرن […] معادل فاجعهای میشود که نیمی از ثروت جهان را از بین میبرد.
[13] پیتر سینگر فیلسوفی است که در سال 2021 جایزهای یک میلیون دلاری دریافت کرد و متعهد شد که تمام آن را به خیریههای مؤثر اهدا کند. او توضیح میدهد که چرا تصمیم به اهدای کمک به تلاشهای بلندمدت نگرفته است:
برخی از نیکوکاران مؤثر و متفکر ما را ترغیب میکنند که بر کاهش خطر انقراض تمرکز کنیم. اما عدم قطعیت در مورد چگونگی دستیابی به این هدف آنقدر زیاد است که من ترجیح میدهم به پروژههایی کمک مالی کنم که احتمال انجام کاری مثبت برای آنها بسیار بیشتر است.» به سینگر (2021) مراجعه کنید.
[14]برای استدلالی در این زمینه به تورس (2021) مراجعه کنید.
[15] به گریوز و مکآسکیل (2021، 16-17) مراجعه کنید.
[16] به ترامل (2020) مراجعه کنید.
منابع مرتبط:
Ahmed, A (2018) ‘Rationality and Future Discounting’ Topoi 39(2): 245-56
Beckstead, N (2013) ‘On the Overwhelming Importance of Shaping the Far Future’ (PhD thesis). Department of Philosophy, Rutgers University
Beckstead, N (2014) ‘Will we eventually be able to colonize other stars? Notes from a preliminary review’ Future of Humanity Institute.
Bostrom, N (2003) ‘Astronomical Waste: The Opportunity Cost of Delayed Technological Development’ Utilitas 15(3): 308-14
Bostrom, N (2013) ‘Existential Risk Prevention as Global Priority’ Global Policy 4(1): 15-31
Bostrom, N (2014) Superintelligence: Paths, Dangers, Strategies. Oxford: OUP
Bostrom, N (2019) ‘The Vulnerable World Hypothesis’ Global Policy 10(4): 455-76
Broome, J (2005) ‘Should we Value Population?’ Journal of Political Philosophy 13(4): 399-413
Cowen, T (2018) Stubborn Attachments: A Vision for a Society of Free, Prosperous, and Responsible Individuals. Stripe Press
Greaves, H; MacAskill, W (2021) ‘The Case for Strong Longtermism’ Global Priorities Institute Working Paper 5-2021
John, T.M; MacAskill, W (2020) ‘Longtermist Institutional Reform’ Global Priorities Institute Working Paper 14-2020
MacAskill (2020) ‘What We Owe the Future’ (Lecture)
Newberry, T (2021) ‘How Many Lives Does the Future Hold?’ GPI Technical Report no.T2 – 2021
Norcross, A (1997) ‘Comparing Harms: Headaches and Human Lives’ Philosophy and Public Affairs
Ord, T (2020) The Precipice: Existential Risk and the Future of Humanity. London: Bloomsbury
Parfit, D (1987) Reasons and Persons, 2nd edition. Oxford: OUP
Russell, S (2019) Human Compatible: AI and the Problem of Control. London: Penguin
Singer, P (1972) ‘Famine, Affluence, and Morality’ Philosophy and Public Affairs 1(3): 229-43
Singer, P. (2021) ‘How to Give Away a Million Dollars’ Project Syndicate
Tarsney, C (2017) ‘Does a Discount Rate Measure the Costs of Climate Change?’ Economics and Philosophy 33: 337-65
Torres, P (2021) ‘The Dangerous Ideas of “Longtermism” and “Existential Risk”’ Current Affairs
Trammell, P (2020) ‘How Becoming a “Patient Philanthropist” Can Allow You to Do Far More Good’ The 80,000 Hours Podcast