چند ماه پیش بود که یکی از دوستام بهم زنگ زد و دعوتم کرد خونه اشون. گفتش یه دورهمیه دوستانه اس و اون وسطم قراره از یکی از دوستای پزشکش که متخصص پوست و مو هست دعوت کنه تا برامون یه سری توصیه راجع به مراقبت پوست و مو بده و منم گفتم شاید برای تو جالب باشه، گفتم دعوتت کنم.
قبول کردم در عین اینکه خیلیم تعجب کرده بودم! با خودم گفتم چه دکتر چیپی که میاد خونه دوست و آشناهاش در مورد پوست و مو حرف میزنه! بعد خودمو قانع کردم حتما با هم دوست صمیمی هستند و مرامی میخواد حالا که تو این دورهمی زنونه اس یه باره یه سری اطلاعات هم بده. راستش این آخرین فکری بود که به ذهنم میرسید اونم وسط اونهمه مشغله ی فکری که داشتم.
خلاصه بعد از کارم رفتم و بله دیدم با یه جلسه ی نتوورکی با همون برند معروف بهداشتی ایرانی که احتمالا شما هم که دارید الان این متن رو میخونید باهاش آشنا هستید روبرو هستم!
قیافه ی پوکر فیس من اون وسط دیدنی بود. وقتی جای دکتر! سه تا خانم دیدم که مثل گروه سرود های مهدکودکی هر کدوم به ترتیب میومدن وسط و یه سری چرت و پرت با پاورپوینت ارائه میدادن و میرفتن!
اما داستان به اینجا ختم نشد! بعد از اون نمایش مسخره یه دفعه دیدم دو تا غول دو طرفمو گرفتند و برگه سوالی که چند دقیقه پیشش بهم داده بودند و منم که اون وسط تو عمل انجام شده قرار گرفته بودم از سر رفع تکلیفی پرش کرده بودم رو ازم گرفتند و بردنم یه گوشه تا به زور بهم مشاوره بدند!
تمام مدت از اون همه وقاحتی که میدیدم شوکه شده بودم! باورم نمیشد که اونجور دارند با زور هر کاری خواستند میکنند و من به خاطر تو رو دربایستی بودن و دوستی که داشتم هیچ حرفی نمی تونستم بزنم. به خودم که اومدم دیدم پائین برگه پر شده از یه مشت شامپو و کرمی که من تا حالا اسم هیچ کدوم رو تو عمرم نشنیده بودم و دوستم که یه دفعه جلوم ظاهر شد و منو کشوند یه کنار تا سفارشای زورکی رو که نوشته بودند بهم بده!
تمام این مدت بدون اینکه یه کلمه از من پرسیده بشه اصن میخوام یا نه!
اینجا دیگه به خودم اومده بودم. ذهن شوکه شدمو جمع و جور کردم و به دوستم محترمانه گفتم اگه میشه من یه روز دیگه بیام برای گرفتن اینا و از خونشون فرار کردم!
واقعا وقتی داشتم از خونشون میومدم بیرون حس اینو داشتم که دارم از زندان فرار میکنم!
بگذریم که از همون شبش کلی مسیج تشکر به خاطر حضورم و ابراز امیدواری واسه ادامه ی همکاری برام فرستاد و یه دفعه عضو سه چهار تا گروه شدم و هر روز سی چهل تا پیام تو هر گروه می فرستادند و من که همشون رو میوت کردم و بعد از چند روز یواشکیو بی سر و صدا ازشون بیرون اومدم و البته هر روووووووز زنگ میزد که پس کی میای سفارشاتت رو بگیری و من که فقط و فقط به احترام سال ها دوستی و رفت و آمد و اینکه میدونستم حالا جدید اومده تو این کار و داره طبق درسایی که بهش میدن و سیستم این قضیه همون کارایی که بهش میگن رو انجام میده و البته چه بد که اصلا متوجه نیست روابط دوستیشو داره خدشه دار میکنه، هر بار به یه روشی میپیچوندم تا بالاخره بیخیال من شد.
راستش منم فکر میکردم این جا دیگه داستان تموم شد ولی گویا این قضیه تموم شدنی نبود!
دیروز همین دوستم بهم زنگ زد و با یه احوالپرسی گرم سال نو رو تبریک گفت و کلی وقت در مورد کورونا و چکار میکنی و این داستانا صحبت کردیم و من که دیگه مطمئن شده بودم مثل گذشته فقط زنگ زده که احوالپرسی کنه و احتمالا تو این قرنطینگی حوصله اش سر رفته! یه دفعه دیدم بحث رو سمت این برد که خب تو خونه ای و کار نداری و بیا دو ساعت به من وقت بده تا پرزنتت کنم!
منو بگو؟ این دفعه قیافه پوکر فیس و قرمز من دیدنی بود! برای بار دوم داشت گولم میزد اونم من که واقعا از این مسخره بازیا خسته ام و اصلا با اون همه دغدغه ی فکری که دارم این قضیه رو هم نمیتونم کنارش هندل کنم!
هیچی بازم مثل سری قبل پیچوندمش و قبول نکردم.
اینارو گفتم تا یه چیزی بگم. ببین من متنفرم از اینکه یه نفر فکر کنه داره منو با زبون گول میزنه یا تو عمل انجام شده میذاره یا فکر میکنه احمقم! از این که روش کاری این نتوورک کارا اینه که نزدیک ترین آدمای اطرافشون که بهشون اعتماد دارند و دوسشون دارند را تو عمل انجام شده میذارن یا وادار به انجام کارایی میکنن که دوس ندارن خیلی بدم میاد و این احمق فرض کردن آدما نمیتونه نتیجه مثیتی براشون داشته باشه.
بگذریم که چطور این دوست من و قطعا بقیه ی زیر مجموعه هاشون رو جوری شستشو مغزی دادند که مدام میگه من تا 3 ماه دیگه ماهی 90 میلیون درمیارم و این حرفای مسخره. آدم واقعا متاسف میشه از این همه عقب افتادگی.
اگه دوست داشتید میتونید این چند تا لینک رو هم که به طور علمی و تخصصی در این باره نوشتند مطالعه کنید.
1 - کارآفرینی در شبکههای هرمی و نتورک مارکتینگ
2 - درباره شبکه های هرمی (۱) – چهار معیار سنجش فعالیتها: شرع، قانون، استراتژی،اخلاق
3 -درباره شبکه های هرمی (۲): شبکه هایی که کالای واقعی نمیفروشند
4 - درباره شبکه های هرمی (۳): چرا از اصطلاح هرمی استفاده میشود؟
5 - درباره شبکه های هرمی (۴): جنس رابطه میان اعضای یک شبکه هرمی با شبکه