نقد کننده سینما نیستم ولی
سریال افعی تهران از اون سبك محتوایی بود که لحظه به لحظه برام قبل درک بود
حس و حال شخصیت آرمان بیانی، توسط روحم قابل لمس بود و این منو شگفت زده میکرد
میدونید
انگار من بودم که همراه با این شخص هر روز و شب زندگیم میشد مرور تلخی گذشته
کوچیکترین حرکات افراد و حتی اشیا بیجان میشه کرم کوچیکی که امان از روزگار ذهن درمیاره
یا توجه کاملی که به ریزترین جزئیات نشان داده شد
حس خوب ،حس تنهایی، شادی، غم، حرص، خشم و غیظ..
و درسهایی که توی تکتک سکانسها پنهان بود؛
شاید بگید درد و رنج و غم آن مرد زیاد هم نیست نسبت به رنج ما
و یا اینکه بگید که آستانه تحمل پایینی داره
که باید بگم درد هر کس برای هرشخص بسیار دردناکه
ولی
چیزی که هست باید بدونیم و به یاد داشته باشیم بچهها با درکترین آدمای زندگی هستن که قشنگ میتوانند حس کنند نوع احساساتی که نسبت به آنها دارید
شاید در لحظه فراموش کنند و لبخندی بیاید روی لبهایشان و تا چند مدت اصلا همچین خاطرهای در ذهنشان نمایش داده نشه ولی کافیه درطول زندگیشان
یک احساس بد، ناکافی بودن، درست نبودن و هر چیز دیگه
به آنها دست بدهد دیگر..الله اکبر
این هم میپذیریم که هیچ فردی مثل دیگری نیست ولی شاید آن وسط اون آدم وجود داشته باشه که یک روز بخواهد که مثل خودش دیگر در دنیا وجود نداشته باشه..
همان آدمی که
حافظه قوی و بلند مدت داشته باشه،
کاملا هم فول اچ دی!
که مبتلا باشه به نشخوار فکری،
از قضا بازیگر ماهری هم باشد.. .
_ اولین نقد تاریک،
معشوقهٔ شوالیـه