پینوکیو
پینوکیو
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

بفرمایید قهوه

سلااام ..میدونم قرار بود پست بعدی بشه واسه ارزوهامون اما خب...


نمیدانم بزرگ شده ایم یا از کوچکیمان است که اینگونه بزرگ می نماییم...روزهای قبلتر با دوستان صمیمی مان دورهمی داشتیم ان موقع ها من اف تر بودم و خب وقت بیشتری کنارشان داشتم

همگی شان خانم تر شدن و از ان دختران ده سال گذشته اثری نگذاشتند..انقدر که مثل قبل دنبال هم ندویدیم .ان دنگ سیب زمینی های تنوری را به خاکستر سپردیم.انگار همه مان یک یونیفرم بزرگ شدن احمقانه تن زده ایم که با دیروزمان توفیقش زمین تا اسمان است.

حالا دیگر خودمان را مهمان قهوه و کافه های شهر می کنیم .حتی قهوه تلخ می خوریم و چه مسخره که هر بار مراقبیم لباس هایمان کثیف نشود..

با این احوالات ما باز هم همانیم که بودیم..احمقانه.ابلهانه.و در نهایت صادقانه

خب ما همانیم تنها از پشت میزهای مدرسه به پشت میز های گرداگرد کافه امدیم.اری ما همانیم..

بگذار پینوکیوی دروغگوی قصه ات باشم ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید