چند هفته پیش، کتابی میخواندم که محتوای آن را میشد در چند پاراگراف خلاصه کرد، در بخشی از کتاب نویسنده برای روشنتر شدن موضوع، داستانی باستانی را روایت کرده و مفهومی را از دل آن استخراج کرده بود. در همین حین، ذهنم به سمت این مسئله رفت که این روزها همه درگیر بهبود و پیشرفت هوش مصنوعی هستیم، اما کمتر به این فکر میکنیم که هوش انسانی چگونه میتواند ارتقا پیدا کند. آیا با وجود هوش مصنوعی، مدل یادگیری انسانها دستخوش تغییر شده است؟
برای من، یادگیری همیشه مانند گره زدن آموختهها به تار و پود تجربهها و علایقم بوده. هرچه این گرهها محکمتر و منسجمتر در این ساختار ذهنی که شبیه یک دار قالی میبینم بافته میشدند، ماندگاری بیشتری داشتند. این تشبیه مرا به مقایسه بین یادگیری ماشین و یادگیری انسان سوق داد: یادگیری انسان همچون فرش دستباف با تار و پود غنی و درهمتنیده، و یادگیری ماشین مانند فرش ماشینی که الگوریتمها و دادهها الگوی آن را از پیش تعیین میکنند. اما سوال اصلی اینجاست: آیا میتوان از قابلیتهای فرش ماشینی برای بهبود و ارتقای فرش ذهنی خود استفاده کرد؟
گاهی این روزها فکر میکنم که میتوان یک کتاب قطور، یک مسئله پیچیده یا یک سخنرانی مهم را در قالب چند خط از طریق هوش مصنوعی دریافت کرد و به این ترتیب، حجم دادهای که دریافت میکنم را چند برابر کنم. اما آیا واقعاً سرعت یادگیری و عمق یادگیری من هم ارتقا پیدا کرده است؟
حتی میتوانم این یادگیری را به خروجی متنی و تصویری هم تبدیل کنم به کمک هوش مصنوعی، اما آیا این خروجی هم از فرش ذهنی من استخراج شده و گره خورده به تجارب و احساسات من است؟ یا صرفاً بازتابی از دادههایی است که ماشین آن را پردازش کرده و در قالبی منظم ارائه داده است؟
خلاصهسازی مقالات، تولید محتوای آنی و تحلیل دادههای عظیم همگی در حال کوتاه کردن مسیر یادگیری هستند. اما یادگیری انسان هیچگاه فرآیندی فوری نبوده است. درست مانند بافت یک فرش دستباف، هر گره دانش باید در جای خود محکم شود، با دیگر گرهها هماهنگ شود و با گذشت زمان در نقش و نگار ذهن جای بگیرد. این نوع یادگیری، که آن را «یادگیری کند» مینامیم، چیزی فراتر از دریافت اطلاعات خام است؛ فرآیندی است که نیاز به تأمل، آزمون، تجربه و حتی فراموشی و بازیابی مجدد دارد.
هنگامی که دانشی را در قالب تجربه لمس میکنیم، آن را با احساسات و بینش شخصی خود درهمتنیده و به بخش جداییناپذیری از ذهنمان تبدیل میکنیم. بر خلاف ماشینها که دادهها را به سرعت پردازش میکنند اما از درک عمیق و پیوندهای پیچیده میان مفاهیم ناتواناند، انسانها از طریق مقایسه، بازبینی و ارتباطسازی میان اطلاعات، درکی عمیقتر و پایدارتر از آنچه میآموزند، کسب میکنند. به همین دلیل، یادگیری کند نه یک نقطهضعف، بلکه یکی از نقاط قوت بیبدیل ذهن انسانی است.
در اینجا پرسش کلیدی مطرح میشود: آیا میتوان از هوش مصنوعی نه بهعنوان جایگزین، بلکه بهعنوان ابزاری برای تقویت یادگیری کند استفاده کرد؟ پاسخ مثبت است. در واقع، هوش مصنوعی میتواند بهعنوان یک ابزار کمکی برای بهبود فرآیند یادگیری تدریجی عمل کند.
راههایی که هوش مصنوعی میتواند به یادگیری کند کمک کند:
همانطور که مطالعه یک کتاب و مشاهده یک داستان در چند هفته گذشته سرآغاز تفکر عمیق بود و حاصل نگارش این موضوع یادگیری و خروجی گرفتن از آن بافته ذهنی هم فرآیندی زمانبر است و دقیقا شبیه به چیزی که در متن توضیح دادم هوش مصنوعی به این فرآیند هم کمک میکند به شرطی که درک کنیم که ذهن انسان یک ماشین نیست که با افزایش دیتا خروجی آن را ارتقا دهیم. همین طور که در نگارش این متن هم هوش مصنوعی به من کمک کرد تا متنی که شاید هیچ وقت فرصت نمیکردم بنویسم را برای من عینی کرد تا پیش روی شما قرار گیرد.