ویرگول
ورودثبت نام
پاپ پایوس سیزدهم
پاپ پایوس سیزدهم
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

وضعمان از آن چیزی که فکر می‌کنید بدتر است

با قتل جورج فلوید توسط پلیس میناپولیس، یکبار دیگر آتش اعتراضات به نابرابری نژادی و رفتارهای نژادپرستانه شعله‌ور شد. اما در این مطلب قصد ندارم به اتفاقات در ایالات متحده یا ریشه‌های نابرابری‌های نژادی در آن کشور بنویسم.

I can't breathe
I can't breathe


راستش را بخواهید، در گیر و دار این قضایا که بازار نظر دادن و انتشار متن و فیلم و بیانیه در شبکه‌های اجتماعی فارسی زبان داغ بود، بارها و بارها به ادعای عجیبی برخورد کردم. برخی از کاربران ایرانی عمیقا باور دارند که ایرانیان عاری از نژادپرستی‌اند. برای بررسی میزان صحت این ادعا، ابتدا باید مصادیق رفتار نژادپرستانه را بشناسیم. گاهی رفتاری نژادپرستانه انگاشته می‌شود در حالی که نژادپرستانه نیست و گاهی رفتارهایی نژادپرستانه است که اکثر آدم‌ها اصلا به آن فکر نمی‌کنند.

در مثال رفتارهایی که نژادپرستانه نیست، اما نژادپرستانه انگاشته می‌شود، خاطرم می‌آید با دوستی ایرانی و دوستی مصری به ساحل رفته بودیم. دوست ایرانیمان داشت در مورد اینکه پوستش در برابر آفتاب چقدر آسیب‌پذیر است، صحبت می‌کرد. ناگهان خواست به آن دوست مصری که تیره پوست بود بگوید که چون پوست تو سیاه است، کم‌تر احتمال سوختگی وجود دارد. اما حرفش را خورد. بعدا گفتم فلانی این که به رنگ پوست کسی اشاره کنی، به هیچ عنوان مصداق نژادپرسی نیست، بلکه اگر کسی به تمسخر این کار را بکند یا رنگ پوست را که یک ویژگی ژنتیکی است به کیفیت دیگری از فرد ارتباط دهد، مثلا بگوید سیاهپوستان کم‌هوش هستند (یا حتی باهوش هستند)، آنگاه دچار آفت نژادپرستی شده است.

البته که نژادپرستی هم مراتبی دارد که ابتدا از پروفایلینگ آغاز می‌شود. پروفایلینگ یعنی ما با دیدن رنگ پوست یا ظاهر کسی، برداشت‌هایی را در موردش فرض کنیم. مثلا وقتی وارد بیمارستان می‌شویم، اگر فردی قدکوتاه یا بدلباس را دیدیم، فرض کنیم که او نظافتچی است و اگر فردی قدبلند و شیک را دیدیم، به صورت پیش‌فرض وی را دکتر بدانیم، مگر آنکه خلافش ثابت شود. پروفایلینگ دریچه ورود به دنیای نژادپرستی است.

مرحله دوم رفتار بر اساس پروفایلی است که به صورت پیش‌فرض ساخته‌ایم. برای همه ما پیش آمده است که وقتی وارد مغازه‌ای می‌شویم، گاهی فروشنده بر اساس سر و وضع و لباسی که در آن روز به خصوص داریم، با ما رفتار متفاوتی انجام دهد. در این مرحله فرد پا را فراتر گذاشته و نه تنها فرضیاتی را بر اساس یک ویژگی کیفی فرد در نظر می‌گیرد، بلکه بر اساس آن فرضیات با آن فرد برخورد هم می‌کند.

مرحله سوم و پایانی نهادینه شدن و باورمند شدن دو مرحله قبلی است به طوری که گاهی رفتار نژادپرستانه بدون تفکر قبلی و به صورت خودکار با دیدن یک نژاد خاص بروز می‌کند. مثل آنکه در برخی شهرهای کشورمان نسبت به اهالی منطقه خاصی برخوردهای ناروایی صورت می‌گیرد. تا بگویند اهل فلان شهر هستیم، ممکن است به صورت خودکار کارشان در فلان اداره جلو نرود.

حالا که مظاهر نژادپرستی را می‌دانیم، دوباره به عقب باز می‌گردیم. آیا ما واقعا نژادپرست نیستیم؟

در مثال لب دریا که گفتم اگر به کیفیت نژادی با تمسخر اشاره شود، کمی فکر کنید؟ بسیار دیده‌ام که اگر نوزادی با پوست تیره به دنیا بیاید، به او لقب سیاه سوخته می‌دهند. حجم زیادی از لوازم آرایشی که در ایران فروخته می‌شود، از نوعی است که رنگ پوست را روشن‌تر می‌کند (البته این در خاورمیانه، هند و پاکستان رایج است)، گویی پوست تیره باید روشن شود.

در مصداق پروفایلینگ، افغان به صورت خودکار در ایران کارگر و بی‌سواد انگاشته می‌شوند و طبق همان پروفایل هم با آنان برخورد می‌شود. بارها دیده‌ام که در رستوران‌ها و فروشگاه‌ها با آن‌ها غیرمحترمانه برخورد می‌شود زیرا فرض را بر این قرار گذاشته‌اند که اگر کسی افغان باشد، یا پول ندارد، یا خرید چندانی نخواهد کرد. در نهایت ما در کشوری زندگی می‌کنیم که اگر یک افغان، یک عراقی یا یک ازبک در آن سال‌ها زندگی کردده باشد، تحصیل و کار کرده باشد و در جامعه جا افتاده باشد هم امکان گرفتن تابعیت و برخورداری از اولین امکانات لازم برای زندگی مانند خرید سیم‌کارت یا افتتاح حساب بانکی را ندارد. حتی اگر آن فرد توسط مادری ایرانی زاده شده باشد، حتی اگر آن فرد در ایران به دنیا آمده باشد.

می‌دانم حتما می‌گویید این قوانین را که مردم ننوشته‌اند. کاملا صحیح اما هرگز این بی‌عدالتی کوچک‌ترین دغدغه ما نبوده است. هرگز به آن فکر نکردیم، کسی راجع به آن ننوشته است (بسیار کم) و هیچوقت آن را مطالبه نکرده‌ایم. تا به حال شده است که کاندیدایی در هر سطح، وعده برطرف کردن این بی‌عدالتی‌ها را بدهد؟ تا به حال ما این مسايل را به مطالبه تبدیل کرده‌ایم؟ پاسخ منفی است.

وضعمان از آن چیزی که فکر می‌کنیم خیلی بدتر است. البته بخشی از تقصیر بر گرده ما نیست. ما ارتباطمان با دنیا کم بوده است. ما تمرین نداشته‌ایم. ما با مشکلاتی اساسی درگیر بوده‌ایم، ما غم نان داشته‌ایم. اما حداقل در سطح غیرسیستمی که می‌توانیم تغییر ایجاد کنیم، نمی‌توانیم؟


جرج فلویدنژادپرستیسیاه‌پوستافغانافغانستان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید