عبارتهایی همچون "اگر گوشت میخورید پس راجع به گرمایش زمین صحبت نکنید"، "چطور حیوانات را دوست دارید و گوشتخوار هستید؟"، "چون گوشتخوار هستید پس بیرحم هستید" و... را حتما شنیدهاید. نوعی دست بالای اخلاقی که بعضی از گیاهخواران میگیرند و به شکلی خود را در راه حفظ حیات بر روی زمین و همزیستی مسالمتآمیز با این سیاره پیشقدم میدانند.
نوع نگاهی که نه تنها کمکی به بهبود جایگاه گیاهخواری نخواهد کرد بلکه در ناخودآگاه جامعه گیاهخواران را به شکل فرقه تصویر خواهد کرد. طوری این عبارات را به کار میبرند که انگار تنها راه پایین آوردن آلودگی CO2 گیاهخواری است. یا اینکه تنها مشکل کره زمین گوشتخواری است.
انسان هوشمند یا خودآگاه هزاران سال است که گوشتخواری میکند. بدن انسان هزاران سال است که بخشی از انرژی، مواد معدنی و آلی مورد نیاز خود را از محصولات حیوانی به دست میآورد. این منبع تغذیه ریشهای عمیق در فرهنگهای مختلف دارد. جای پای آن را در مناسک سنتی و مذهبی انسان میتوان دید. به همین روی دست کشیدن از این منبع غذایی به معنای دست کشیدن از بسیاری از اداب و سنتهایی است که زیر پوست انسان ریشه دوانده است. علاوه بر آن انسانها به طعم گوشت خو گرفتهاند. آن را دوست دارند و دل کندن از آن برای بسیاری دشوار است. همچنین به باور خیلی از افراد گوشت غذای با کیفیت است. گوشت آن چیزی است که سلامتی و نیرو را تامین میکند. بنابراین هرگاه که میخواهیم توصیه به گیاهخواری کنیم، تمامی این ریشهها را باید در نظر گرفت.
درست است که با پیشرفت دانش و فناوری دیگر انسان نیاز حیاتی به منابع حیوانی ندارد اما جایگزینی این منابع کاری بسیار دشوار است. نیاز به همتی بلند و انگیزهای زیاد دارد. گیاهخواران برای گیاهخواری انگیزههای مختلفی دارند. مهمترین آنها انگیزه اخلاقی نسبت به حق حیات و همچنین نسبت به کره زمین و زیستبوم آن است.
احترام به حق حیات در واقع این است که انسان به عنوان یک گونه اخلاقمدار و خودآگاه از خشونت غیرضروری پرهیز نماید. خشونت غیرضروری یعنی چه؟ فرض کنیم که شما در جنگلی گیر افتادهاید و چیزی برای خوردن ندارید. اگر در آن جنگل موجودی را شکار کرده و بخورید، این خشونت ضروری است و منافاتی با بحث اخلاقی ندارد. اما فرض کنید شما امروزه میتوانید بدون آنکه به موجودی زنده آسیب بزنید، تمامی منابع مورد نیاز برای یک زیست سالم را تامین کنید. در این صورت کشتن به عنوان مثال گوسفند برای خوراک خشونت غیرضروری میشود.
البته داخل پرانتز به این نکته هم میتوان اشاره کرد که در پاسخ آن عباراتی که گیاهخواران برای طعنه زدن به غیرگیاهخواران (به اشتباه) به کار میبرند و برخی از آنها را در پاراگراف اول هم آوردیم، دیدیم که غیرگیاهخواران مثلا میگویند خوب گیاهان هم جان دارند! چطور گیاهان را میکشید؟ در اینجا باید گفت که فلسفه خشونت غیرضروری است. یعنی اینکه در مقام مقایسه اگر فرض کنیم به هر موجودی که تغذیه میکند، جاندار بگوییم، خشونت غیرضروری این است که تا جایی که میتوانم از آسیب زدن به موجوداتی با شبکه عصبی پیچیدهتر که درک بهتری از درد، رنج، ترس و مرگ دارند، خودداری کنم. علاوه بر آن اگر بر فرض محال میزان خشونت برای کندن یک شاخه گندم و گردن بریدن یک پستاندار بزرگ مانند گاو را یکی بدانیم، برای تولید هر کیلو گوشت گاو دهها کیلوگرم گیاه مصرف میشود در حالی که من با چند کیلو گرم منبع گیاهی میتوانم انرژی و مواد معدنی و آلی برابری با آن یک کیلوگرم گوشت گاو را به دست آورم. بنابراین حتی اگر از این منظر اشتباه هم به قضایا نگاه کنیم، فلسفه پرهیز از خشونت غیرضروری راه گیاهخواری را به ما نشان میدهد.
مبحث اخلاقی دوم حفظ زیست بوم زمین است. استدلال آن هم به این صورت است که هر متر مربع زمین زیر کشت دامپروری اگر فرض کنیم n نفر را سیر میکند، همان مساحت زمین زیر کشت گیاهی n+x نفر را سیر خواهد کرد. در اینجا البته از دادن آمار دقیق خودداری میکنیم زیرا که اعداد متفاوتی نسبت به نوع دام و گیاه اعلام میشود اما در اصل نسبت شکی وجود ندارد. علاوه بر این میزان تولید CO2 و میزان مصرف آب در تولید گیلاهی به شدت کاهش پیدا میکند که هردوی اینها از موارد بسیار حیاتی در حفظ زیست بوم زمیناند.
حال سوال یک میلیون دلاری این است: پس چه باید بکنیم؟
از اینجا به بعد نظر کاملا شخصی خودم را مینویسم. بدانیم انسانهایی که هنوز به گیاهخواری روی نیاوردهاند بیاخلاق، بیرحم و پلید نیستند. انسانها حق دارند در نوک قله هرم مازولو به شکار بپردازند هرچند که اینکار به نفع آینده بشر نباشد. برخوردهای چکشی، مانند آنچه در ابتدای مقاله قید شد نه تنها تاثیر مثبت ندارد، بلکه حتما به تقابل بیشتر خواهد انجامید.
بدانیم که گوشتخواری بیاخلاقی نیست. گیاهخواری هم تنها راه برای کمک به زیست بوم زمین نیست. زمین به جز دامداری مشکلات فراوان دیگری دارد و چه بسا یک گوشتخوار با رعایت مواردی، فردی به مراتب فعالتر نسبت به یک گیاهخوار در این زمینه باشد. همچنین برای نجات زمین نیاز نیست همه جمعیت آن گیاهخوار شوند. به زودی و تا چندین سال آینده، فناوری تولید غذاهای گیاهی با طعمهای مختلف آنچنان پیشرفت میکند که دامداری و کشتار دام، به صرفه نخواهد بود. تنها کافی است که مردم دنیا درصدی از مصرف گوشت خود کم کنند تا بخش بزرگی از مشکلات زیست بوم زمین حل شود.