محمدحسن پورقناد
محمدحسن پورقناد
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

جذابیت عجیب فوتبال برای من

https://unsplash.com/photos/MOnU_o4DMQw
https://unsplash.com/photos/MOnU_o4DMQw


خیلی وقت‌ها هست که دنبال یک چیزی برای تفریح می‌گردم. اوکی فیلم خوبه، گیم خوبه، بیرون رفتن خوبه، صفا و اینا هم خوبه ولی یک چیز دنباله دار میخوام. یک چیز سنگین خیلی طولانی مثل GOT یا shameless یا یه همچین چیزی. یکبار با خودم فکر کردم اگه فرض کنیم که فوتبال هیچوقت وجود نمیداشت چی می‌شد؟ نهایتش این بود که یک تفریح دیگه‌ای رو پیگیری می‌کردیم دیگه. بعد به خودم اومدم دیدم نههه واقعا نه.

برای من هیجان زیادی خیلی چیز جالبیه و به صورت احمقانه‌ای دنبال هیجان زیاد میگردم و تو شهربازی هم همیشه میرفتم اون بازی‌ای که به مرگ نزدیکتره رو انجام میدادم :)) افرادی که اینجوری‌اند معمولا نیاز به یک هیجان همیشگی و تکراری نشونده تو زندگی‌شون دارن. یک عده میرن دنبال NFL، یک عده میرن پارکور کار میکنن و یا کلی کار دیگه، یک عده هم هستن که پیگیر فوتبال میشن. من نهایتا ۳ساله که دارم خیلی جدی فوتبال رو پگیری میکنم و میشینم بازی لسترسیتی و نوریچ هم با حوصله نگاه میکنم. ولی چی شد که من لیورپولی شدم؟ قبل از اول دبیرستان من تقریبا فوتبال نگاه نمی‌کردم و به خاطر اینکه دور و اطراف همه بازی بارسا با رئال رو نگاه می‌کردن، من هم نگاه می‌کردم. اول دبیرستان که با دوست صمیمیم همکلاسی شدم فهمیدم که اون‌هم چقدر دنبال هیجانه و فوتبال رو انتخاب کرده. یکم پیگیر شدم و دیدم که مثل اینکه واقعا چیز جالبیه. اون دوستم طرفدار لیورپول بود و یکبار داشت با یکی از همکلاسی هام که یونایتدی بود بحث و دعوا می‌کرد؛ بحث که خیلی بالا گرفت آخرش دوست خودم یک چیزی درمورد اسکوربرد آنفیلد بهش گفت و اینقدر چیز سنگینی بود که اون یکی همکلاسی مون دیگه بحث رو ادامه نداد و از تصویر محو شد :)) من که داشتم این صحنه رو میدیدم به خودم گفتم:‌ اوف پسر، عجب اقتداری داره این لیورپول :)) بعد رفتم تاریخچه‌اش رو خوندم و شعارش رو دیدم و باز به خودم گفتم که واقعا این لیورپول یک چیز خفن و پشتوانه داریه. بعد یکبار رندوم یک بازی از لیورپول دیدم همون سال ها (2012) بعد دیدم جررارد یک گل پشت ۱۸ خیلی خفن زد بعد به خودم گفت اوف پسر این کاپیتانه؟ خودشه آقا، این همون تیمیه که من باید هوادارش باشم. اون موقع یک مدت پیگیرش بودم و دیگه بعدش وارد داستان کار و اینا شدم و روزی ۱۶ساعت کار می‌کردم و اصلا وقت نمی‌شد فوتبال رو دنبال کنم. تا حدود ۳سال پیش که فهمیدم واقعا نباید بیشتر از روزی ۱۰ساعت کار کرد و باید هفته‌ای حداقل ۱۰ساعت به صفا و صمیمیت و شادی و نشاط پرداخت. دوباره پیگیر لیورپول شدم و از اون به بعد دیگه تقریبا همه بازی‌هاش رو دیدم.

تو دوره دبیرستان به دوستم گفتم: "رفتم بازی‌های لیورپول رو دیدم، واقعا این تیم خیلی درسته، منم طرفدارشم" همون موقع بهم گفت: "مسخره بازی نیست حسن، اگه میخوایی طرفدار تیمی باشی باید تا آخرش باشی، این استقلال خوزستان نیست که بازیکن هاش رو بشناسی و بتونی بری استادیوم بازی رو نگاه کنی، نمیتونی طرفدار چندتا تیم باشی، فردا تیمت باخت میخوایی بری طرفدار تیمی بشی که همه‌اش میبره؟ مسخره بازی نیست واقعا، خوب فکر کن بهش" خلاصه که خیلی طول کشید تا قانعش کنم به خدا اگه این تیم تا قرن ها قهرمان نشه باز هم من طرفدارشم.
البته مسئله فوتبال فقط هیجانش نیست، برای من جذابیت بصری هم داره. هر بازی فوتبال تیم محبوبم برام مثل فیلمیه که کارگردان مورد علاقه‌ام ساخته.
به لطف فوتبال با آدم های خوبی آشنا شدم و لحظه‌های خوبی رو تجربه کردم. لحظه‌ای که استقلال خوزستان تو ورزشگاه غدیر اهواز قهرمان لیگ برتر ایران شد اینقدر خوشحال بودم که داشتم میگفتم اگه الان بمیرم هم اوکیه واقعا. با گلی که مسی پارسال به لیورپول زد اینقدر ناراحت شدم که تا بازی برگشت هنوز ناراحت بودم.
ولی فوتبال همه‌اش خود بازی هم نیست. کل‌کل‌اش واقعا چیز جالبیه. مثلا کل‌کل بارسا با رئال ریشه تاریخی و فرهنگی داره. یا کل‌کل ساندرلند با نیوکاسل حتی. بیل شنکلی یکی از مربی‌های قدیمی لیورپول یک جمله معروف داره که من خیلی از این جمله خوشم میاد. میگه:

بعضی از مردم فکر می‌کنند فوتبال مسئله مرگ و زندگیه. من از چنین طرز فکری ناامید میشم. میتونم به شما اطمینان بدهم که [فوتبال] مسئله‌ی خیلی خیلی مهم تریه.


پارسال که بارسا بازی رفت ۳-۰ لیورپول رو برد قبلش تو توییتر کلی کل‌کل کردم و اینا که اره تو نیوکمپ فوقش یکی بهمون بزنن بعد تو آنفیلد سه تا میزنیم و اینا. بعد بازی برگشت که ۴تا به بارسا زدیم این کل‌کل اوج گرفت تااا بازی اتلتیک لیورپول که لیورپول باخت.
اسکرین‌شات قسمتی از این کل‌کل رو میذارم اینجا. این کل کل‌ها حدود یک سال طول کشیده.




فوتباللیورپول
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید