لئو نیکلایِویچ تولستوی یک فعال سیاسی، اجتماعی و نویسنده روس بود. او رمان های جنگ و صلح و آنا کارنینا را نوشته است. او در کشور روسیه بسیار هوادار دارد و سکه طلای یادبود برای بزرگداشت او ضرب شده است. او در زمان زندگی خود در تمام جهان شناخته شده بود ولی زندگی ساده ای داشت.
***
سرچشمهی همهی عیبهای آدمی دو چیز است: یکی بیکاری و دیگری اعتقاد به خرافات و دو فضیلت نیز بیشتر وجود ندارد: یکی کار و دیگری خرد.
***
در دنیا لذتی که با لذت مطالعه برابری کند، وجود ندارد.
***
آدمی تا زمانی که سختیهایش را میفهمد، «زنده» است…
ولی وقتی سختیهای دیگران را درک میکند، آنوقت یک «انسان» است!
***
هنر خوب است، اگر احساسات خوب را ترویج کند. احساسات هنگامی خوب است که شعور جداکننده ی نیک و بد به خوبی آنها حکم دهد و این شعور در میان مردم یک عصر مشترک است. هنر جهانی یک محک درونی دارد که پا برجا و بی خطاست و آن هم وجدان پاک نام دارد.
***
کسی که اعتقاد دارد
دیگران باید مشکلاتش را حل کنند! همانند کسـی است که
برای گذر از رودخانه منتظر است تا آب آن خشک شود…!
***
زمانی که بخواهید وصیت نامه بنویسید؛ متوجه خواهید شد تنها کسی که از داراییتان سهمی ندارد، خودتان هستید.! پس تا می توانید از زندگیتان لذت ببرید…!
***
شگفت آور است که توهم یکسان پنداشتن زیبایی و نیکی تا چه حد نیرومند است.
***
فرض کن زن داری و زنت را هم دوست داری و عاشق زن دیگر می شوی
معذرت می خواهم، از اینجا دیگر هیچ حرفت را نمی فهمم، مثل این است که… این حرف تو برای من درست به همان اندازه عجیب و نامفهوم است که فرض کن وقتی اینجا خوب سیر شدیم از کنار دکان نانوایی که رد می شویم،یک نان قندی بدزدیم!
***
عشــق و دلتنگے وقتی به تو خیانت میکنند انگار بازوهایت را قطع کرده اند…! میتوانی آنها را ببخشی، اما نمیتوانی در آغوششان بگیری…
***
میان آدمیان چیزی نیست، جز دیوارهایی که خود ساخته اند.
***
همه چیز برای کسی که میداند چگونه صبر کند، به موقع اتفاق میافتد.
***
محبت همه چیز را شکست میدهد و خود شکست نمیخورد.
***
بشر تا زمانی که زندگی را به عنوان چیزی مقدس باور نداشته باشد و به همنوعان خود به چشم برادر نگاه نکند، زندگی دیگران را تباه خواهد کرد.
***
مالکیت زمین از اهمیت خاصی برخوردار است. چنانچه مقرر گردد که زمین متعلق به هیچکس نباشد مگر آنکس که روی آن کار میکند، آنگاه میتوان آزادی ِ پایدار را تضمین کرد.
***
هر کس با دید خودش زندگی میکند. تو برای خودت زندگی میکردی و میگویی که چیزی نمانده بود که زندگیت تباه شود، و خوشبختی را وقتی شناختی که شروع کردی برای دیگران زندگی کنی، ولی کار من درست عکس این بود.
هدف من در زندگی کسب افتخار بود، ولی خوب، مگر افتخار چیست؟ همان عشق به دیگران است. میل به خدمت به آنها برای لذت بردن از ستایش آنها.
***
تمام خانواده های خوشبخت شبیه یکدیگرند, اما شکل بدبختی هر خانواده ای مختص خود او و منحصر بفرد است…
***
تنها هدف زندگی، رسیدن به سعادت و کسب لذت است. رسیدن به لذت و خوشی هدفی شایسته و درخور حیات است. بخشش، صلیب و فداکاری، همه در راستای رسیدن به لذت و شادمانی قرار گرفته اند.
***
این داستان عشق مثل مخملک است . مرضی است که همه باید بگیرند ، وقتی گرفتی خیالت راحت میشود.
***
همه می خواهند بشریت را عوض کنند، ولی افسوس هیچ کس در این اندیشه نیست که خود را عوض کند.
***
وقتی کارفرما می دزدد کارگر، دزدی را ننگ نمیداند !!!
***
برای مردم غمگین زندگی در شهر آسانتراست.
در شهر شخص می تواند صدسال زندگی کند بدون اینکه متوجه شود مرده و خیلی وقت پیش تبدیل به خاک شده است .
***
فرق انسان و سگ در آن است که اگر به سگی غذا بدهی، هرگز تو را گاز نخواهد گرفت.
***
برای عمل کردن بدن انسان باید اورا بیهوش کرد، اما برای عمل کردن روح انسان باید او را بیدار کرد…
***
تاریخ نگاران شبیه افراد ناشنوا هستند، [ چرا که ] مدام به پرسش هایی پاسخ می گویند که هیچ کس از آنها نپرسیده است.
***
جنگ چنان بی عدالتی ای است که همه ی آنهایی که آن را به راه می اندازند، می بایست صدای وجدان را در درون خود خفه کرده باشند.
***
آدمی تا زمانی که سختیهایش را میفهمد، «زنده» است...
ولی وقتی سختیهای دیگران را درک میکند، آنوقت یک «انسان» است!
***
محبت همه چیز را شکست میدهد و خود شکست نمیخورد.
***
همه چیز برای کسی که میداند چگونه صبر کند، به موقع اتفاق میافتد.
***
تمام خانواده های خوشبخت شبیه یکدیگرند, اما شکل بدبختی هر خانواده ای مختص خود او و منحصر بفرد است...