ویرگول
ورودثبت نام
Collective Action
Collective Action
خواندن ۴ دقیقه·۸ ماه پیش

بانکداری آزاد در سوئیس

در دنیای امروز، غالباً وجود نهادهایی مثل «بانک مرکزی»، «بیمه سپرده» و «سیاستگذاری پولی» رو عوامل مسلّم و بدیهی بازارهای پول و سرمایه فرض می‌کنیم، اما دوره‌هایی در تاریخ وجود دارند که هیچکدوم از اینها وجود نداشتن. هواداران «بازار آزاد» معتقدند که میتونیم سیستم بانکداری‌ای تصور کنیم که در اون بانک مرکزی وجود نداره تا به بانکهای در بحران وام اضطراری بده یا توانایی وام‌دهی بانکها رو از طریق خرید و فروش اوراق قرضه و تزریق منابع پولی به سیستم بانکی تغییر بده، و بیمه‌ی سپرده‌ای هم وجود نداره تا از سپرده‌ی مردم در مقابل بحرانهای بانکی حفاظت کنه. ادعا میشه که «تمرکزدایی»، «آزادی انتخاب» و «رقابت» در عرضه‌ی پول نتایج بهتری نسبت به بانکداری مرکزی و سیاستگذاری پولی بدست میده. همونطور که نیروی رقابت در عرضه‌ی خودرو و پنیر و پوشاک و... کالای باکیفیت در اختیار مردم میذاره، چرا اجازه ندیم که همین نیرو «پول باکیفیت» به مردم عرضه کنه؟


شواهد تاریخی مختلفی از «بانکداری آزاد» - نظام بانکیِ فاقد بانک مرکزی، مقررات احتیاطی، سیاست پولی و بیمه سپرده - وجود دارند که نتایج متنوع و ضد و نقیضی نشون میدن. در همین زمینه، هواداران بانکداری آزاد به تجربه‌ی «سوئیس» بین سالهای ۱۸۲۶-۱۹۰۷ اشاره میکنند که بانک مرکزی سوییس هنوز راه نیافتاده بود و بانکها اسکناس منتشر میکردن. گفته میشه که در این دوره تنها سه بحران بانکیِ محدود اتفاق افتاده و دارندگان اسکناسهای بانکی هیچ ضرر و زیانی متحمل نشدن و یک «فرانک» هم از دست ندادن.


در مجموع، ثبات سیستم بانکی در این دوره به عنوان "موفقیت" بانکداری آزاد در تاریخ شناخته میشه. با اینحال مقالاتی وجود دارند که شواهد و قرائن این دوره رو با دقت بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که علیرغم ثبات نسبی سیستم، بانکها اسکناس "بیش از حد"ی منتشر کردند و نرخ ارز ضعیف شد. مضاف بر اینکه اسکناسهای متنوع بانکی "نقدشوندگی" ضعیفی داشتند و بازار پول چندپاره و فاقد انسجام بود.


داستان از اینجا شروع میشه که بانکها بیش از «ذخایر فلز»شون (سکه‌های سپرده مردم) وام و اعتبار در قالب اسکناس منتشر میکردن و این اسکناسها بین مردم دست‌به‌دست میشد‌. هرکس این اسکناس رو در اختیار داشت می‌تونست به بانک مراجعه و درخواست تبدیل اسکناس به سکه کنه. حالا مشکلی که اوایل اون دوره وجود داشت این بود که هر بانکی اسکناس مخصوص خودش (با کیفیات و امضای خاص خودش) رو منتشر میکرد و این اسکناس صرفاً نزد بانک ناشرش قابل عرضه و تبدیل به فلز بود. این مسئله مانع "نقدشوندگی" اسکناسهای بانکی شده بود. هر اسکناس کیفیت و مختصات خاص خودش رو داشت و هر کدوم در یک منطقه‌ی خاص جغرافیایی رواج پیدا کرده بود. مثلا شهر الف یک اسکناس داشت و شهر ب یک اسکناس دیگه. در نتیجه اصطکاکهایی بین مبادلات اقتصادی بین مناطق مختلف جغرافیایی ایجاد شد و مانعی در راه گسترش مقبولیت اسکناس بانکها بین عامه مردم بود. وضعیت طوری بود که اسکناسهای بانکی بیشتر نقش "ذخیره ارزش" داشتند تا اینکه ابزار پرداخت باشند.


بانکها برای اینکه این مشکل رو حل کنن به مرور با هم توافقاتی کردن که اسکناسهای همدیگرو قبول کنن و با مراجعه‌ی دارنده‌ی اسکناس، اون رو به سکه تبدیل کنن. حتی برخی از بانکها تلاش کردند که ظاهر اسکناسهاشونو شبیه همدیگه کنن. نهایتاً دولت هم ورود کرد و بانکها رو ملزم کرد که اسکناس همدیگرو قبول و به سکه تبدیل کنن. این الزام با هدف افزایش کارآیی سیستم بانکی و افزایش "نقدشوندگی" اسکناسهای بانکی صورت گرفت.


اما "استانداردسازی" و الزام تبدیل مشترک اسکناسهای بانکی یک مشکل جدید درست کرد. زمانی که مردم اسکناسها رو مشابه همدیگه به حساب بیارن و بتونن به هر بانکی برای تبدیل کردن اسکناسشون مراجعه کنن، این مسئله انگیزه‌ی انتشار بیش از حدّ اسکناس (بسیار بیشتر از ذخایر سکه) در بین بانکدارها ایجاد می‌کرد. بانکدارها میدونستن که اگر اسکناس زیادی منتشر کنن، دارندگان این اسکناسها به سراغ سایر بانکها برای تبدیل کردنشون به سکه میرن و لزوماً سراغ ناشر نمیان. در واقع، میتونستن هزینه‌ی ریسک‌پذیری و خلق بیش از حد پول رو به دوش سایر بانکدارها بندازن. این مسئله نهایتاً نرخ ارز سوییس رو تضعیف کرد و به نگرانی زیادی در بین اهالی سیاست و کسب‌وکار دامن زد.


یک مشکل دیگه هم که وجود داشت این بود که زمانی که انبوه اسکناسها سراغ یک بانک که ناشرشون نبود میومد، اون بانک اسکناس رو به ناشر اصلی منتقل نمیکرد، بلکه از فرانسه سکه وارد میکرد تا بتونه پاسخگوی دارندگان اسکناس باشه. این مسئله مانع تنظیم و "دیسپیلین" رفتار بانکهایی میشد که بی‌مهابا اسکناس بیش از حد خلق کرده بودند. واردات سکه هم دوباره به نرخ ارز فشار می‌آورد. در نهایت مجموع این عوامل باعث شد که بانکداری آزاد جای خودش رو به بانکداری مرکزی بده.









بانکاقتصادتاریخبانک مرکزینرخ ارز
یادداشت‌هایی درباره کنش جمعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید