یکی از کشورهای چینیزبان آسیایی که به توسعهی شگفتانگیزش کمتر پرداخته میشود تایوان میباشد. تایوان محصولات فرهنگی مشهوری مشابه ژاپن ('سوشی' و انیمه) و کره (کِی-پاپ و کِی-دراما) ندارد تا بر سر زبانها بیافتد و برند ملّی پرآوازهای نیز از این کشور به چشم نمیخورد. با اینحال، تایوان نشان داده چیزی کم از ژاپن و کره ندارد و در توسعهی صنعتی مسیری مشابه آنان پیموده است: ابتدا صنایع کار-محور را توسعه داد، بعد به سمت صنایع سرمایه-محور رفت و نهایتاً صنایع فناوری-محور را هدف گرفت.
طبعاً 'سیاست عمومی' - و به طور خاص، سیاست صنعتی - نقش مهمی در توسعهی تایوان داشته است، اما این سیاستها در مواردی موفقیت معناداری نداشتهاند. گفته میشود که دولت تایوان سرمایههای هنگفتی در صنایع خودروسازی، کشتیسازی، پالایش آلومینیوم و ماشینآلات هزینه کرد، اما به هدر رفت. صنعت خودروی تایوان از انواع حمایتها برخوردار بود (حمایت شدید گمرکی، خریدهای تضمینی دولت، مشوقهای مالیاتی و...) اما هیچگاه به رقابتپذیری خودروسازان ژاپنی و کرهای نرسید. صنعت کشتیسازی نیز با سرمایهگذاری مستقیم دولت به راه افتاد و تنها با حمایت دولت میتوانست به حیاتش ادامه دهد.
آنچه تایوان را به تایوان تبدیل کرد صنایع فناوریمحور - و به طور خاص، نیمهرسانا - میباشد. در بحبوحهی همهگیری کرونا و اختلال در تولید صنعتی به دلیل کمبود نیمهرسانا، معلوم شد که دنیا تا چه اندازه به تایوان وابسته است. این کشور یک نهادهی تولیدی بسیار حیاتی (نیمهرسانا) را برای شرکتهای مطرح دنیا میسازد که کالاهای صنعتی پیشرفته بدون آن امکان تولید ندارند. تایوان با در اختیار داشتن ۶۶ درصد از سهم بازار نیمهرسانا، به چنان اهمیت ژئوپولتیک راهبردی دست یافته است که نه چین میتواند با خیال آسوده به آن حمله کند و نه آمریکا میتواند لحظهای چشمانش را بر امنیت تایوان ببندد.
داستان نیمهرسانای تایوان از یک دانشجوی چینی به نام پَن وِنیوان شروع میشود که در دههی ۳۰ میلادی با بورسیهی دولت ملّی چین (کومینتانگ) روانهی آمریکا میشود تا دانش روز مهندسی را فراگیرد و به زادگاهش منتقل کند. در بازهای که ونیوان در دانشگاه میشیگان و استنفورد مشغول دانشاندوزی بود، سرزمینش مورد هجوم ژاپن قرار گرفت و دولت ملّی چین به سمت جنوب غرب کشور عقبنشینی کرد. در نتیجه دست ونیوان از حمایت مالی دولت کوتاه شد. بعد از پایان جنگ جهانی نیز کمونیستها در چین قدرت گرفتند و تا دوران سالخوردگی دستش را از زادگاهش کوتاه کردند.
ونیوان عمیقاً به جبران عقبماندگی فناورانهی چینیها نسبت به غرب دل بسته بود. با کمک همسرش که پیوند خانوادگی عمیقی با مقامات ردهبالای دولت تایوان داشت، ارتباطهایی در میان تکنوکراتهای کشور پیدا کرد تا نگاه تایوان را به فناوری نیمهرسانا جلب کند. در ملاقاتی وزیر اقتصاد تایوان از او خواسته بود که طرحی برای حرکت اقتصاد تایوان به سمت صنایع فناوریمحور بریزد. او نیز هدفگیری صنعت نیمهرسانا را پیشنهاد کرده بود.
اولین گام تایوان در مسیر ورود به صنایع فناوریمحور، 'واردات دانش فنی' بود. در سال ۱۹۷۶، دولت تایوان یک قرارداد ده میلیون دلاری با شرکت RCA جهت واردات فناوری منعقد کرد. ونیوان که خود سه دهه در این شرکت تجربه اندوخته بود، مهندسان تایوانی را به کارآموزی گماشت تا فناوری روز را فراگیرند. این مهندسان با کولهباری از دانش فنی و عملی به میهن بازگشتند و شالودهی صنعت نیمهرسانای تایوان را بنا نهادند.
سرمایهی انسانی دیگری که صنعت نیمهرسانای تایوان را دگرگون کرد، موریس چانگ نام دارد. او به مدت ۳۰ سال در صنعت نیمهرسانای آمریکا فعالیت کرده بود و دانش فنی و عملی فراوانی اندوخته بود. او یکی از رؤسای شرکت تگزاس اینسترومنتس بود که برای ارتش آمریکا کالاهای پیشرفتهی نظامی تولید میکرد. چانگ به دعوت نخستوزیر تایوان به این کشور آمد و TSMC را بنیان گذاشت. در این مسیر صندوق توسعهی ملّی تایوان حمایت مالی بزرگی از آن کرد. تیاسامسی وارد یک سرمایهگذاری مشترک با شرکت هلندی Philips شد و از این طریق فناوری پیشرفته را فرا گرفت.
در کنار این موارد، پژوهشگاه فناوری صنعتی تایوان (ITRI) که تحت حمایت مالی دولت قرار دارد، با پژوهش و توسعهی فناوری نقش مهمی در توسعهی صنعت نیمهرسانا داشته است. پارک علم و صنعت 'سینچو' که دولت در سال ۱۹۷۹ به راه انداخت نیز بستری برای پیشرفت صنعت نیمهرسانا فراهم کرد.
آنچه از تجربهی سیاستگذاری توسعهی تایوان میتوان یاد گرفت اینست که سیاستگذاران تایوانی اگرچه در حمایت از صنایع خودرو، کشتی و آلومینیوم موفقیت بزرگی کسب نکردند و منابعی را هدر دادند، اما سیاستهای موفقشان (نظیر حمایت از صنعت نیمهرسانا) چنان منافعی برای اقتصاد تایوان به ارمغان آورد که هزینهی اشتباهات سیاستی را جبران کرد.