ماه رمضان و تغییر ناگهانی شیوه زندگی مسلمانان، از جمله خصیصههای جالب توجه برای اغیار و بیگانگان است؛ ماهی که مردم از خوردن و نوشیدن امتناع میورزند و زندگی خود را از روز به شب منتقل میسازند. این مسئله از چشم سیاحان غربی که برای مدتی مهمان سفره ایرانیان شدهاند، دور نمانده و اکثریت آنان، در مورد ویژگیهای رمضانِ ایرانی، تفصیلهایی ارائه دادهاند. این نوشتار به دنبال آن است که گزیدهای از این گزارشها را ارائه دهد.
چیستی ماه رمضان
مسئله ماه رمضان و پایبندی ایرانیان به مجموعه باورها و مناسک این ماه، برای سیاحان غربی کاملاً هویدا و مبرهن است. چارلز ویلس در این باره ذکر کرده است: «در نزد مسلمانان روزه چنین معنی شده است که میباید از طلوع فجر الی غروب آفتاب هیچ چیز ننوشند، نخورند و صرف دخانیات نمایند». دوروتی دو وارزی نیز، چنین تعریفی ارائه میدهد: «در این ماه مردم فقط در فاصله غروب تا طلوع آفتاب میتوانند بخورند و بنوشند و دود کنند». البته این سیاحان، با پدیده امساک از خوردن و نوشیدن چندان بیگانه نیستند و این اعمال ایرانیان، برای آنان تا حدودی آشناست؛ چنانکه ویلس در این باره میگوید: «روزهداری بر حسب اختلاف مذاهب به چندین نوع پاسداری میشود...اکثر مسیحیان مشرقزمین حرمت پرهیز را خیلی سخت ملاحظه میکنند» و چنین او بیان میکند که روزهداری تنها منحصر به مسلمانان نیست. لیدی شیل نیز، در خصوص روزه «لِنت» آیین کاتولیک و روزه مسلمانان، به شکلی مجمل میگوید: «من دقیقاً نمیتوانم روزه مسلمانان در ماه رمضان را با روزه لنت کاتولیکها مقایسه و تعیین کنم که کدامیک از آنها مشکلتر است. ولی همینقدر میدانم که در روزه کاتولیکها نوشیدن مایعات مشکلی ندارد ولی در عوض نباید بیش از یک وعده غذای ساده در هر 24 ساعت صرف کند...».
بنا به اقوال سیاحان، اکثریت ایرانیان پایبند به روزهداری هستند؛ در این بین، به نظر شیل، زنان تعصب بیشتری دارند: «تقریباً مردم و به خصوص طبقات پایین در چنین ماهی روزه میگیرند و باید گفت که این امر مخصوصاً در بین زنها کاملاً اجرا میشود و این طبقه بقدری در مورد روزهداشتن تعصب به خرج میدهند که حتی اگر شوهر یکی از آنان در امور مذهبی لاقید باشد، باز هم جرأت طفرهرفتن از روزه را ندارد...». ویلس نیز به گروهی اشاره میکند که در حفظ روزه خود، متعصبتر هستند: «علمای اعلام و طلاب و سادات و عموماً پیرمردان بقدری روزه را پاسداری مینمایند که همیشه سعی دارند که غفلتاً آب دهانشان از گلوی آنها فرو نرود بخصوص وقتی که از یک مکان پر گرد و خاکی عبور مینمایند با یک پوشش و یک دستمالی صورت و دهان خود را به قسمی میپوشانند...». علاوه بر این، شیل میگوید که شرابخواران، در این ماه، به حرمت رمضان، از میگساری، خودداری میورزند.
خارج از قاعده
چنانکه ذکر شد، اکثریت ایرانیان، روزهگرفتن پایبند بودند اما گروهی نیز از این قاعده مستثناء بودند؛ بخشی مطابق شریعت و برخی نیز خلاف شریعت. پولاک در اینباره میگوید که صوفیان زیر بار روزه و امساک از خوردن به شکل مقرر نمیرفتند: «بسیاری از متصوفه نیز به هیچوجه زیر بار امساک مقرر نمیروند. هرگاه ناچار باشند برای حفظ ظاهر با دیگران در افطار شریک میشوند ولی باز در نهان در حین روز نیز دلی از عزا درمیآورند». جالب، واکنش این قبیل افراد به یکدیگر است که پولاک ذکر میکند: «هرگاه دو تن از این گناهکاران که یکدیگر را خوب میشناسند با یکدیگر روبهرو شوند یکی خیلی جدی به مخاطب میگوید که سخت لاغر شدهای و طرفین یکدیگر را دلداری میدهند که زیادش رفته و کمش مانده است؛ هنگام غروب باز چنان میکنند که از گرسنگی نا ندارند و با ولع تمام به غذا خیره میشوند». ویلس نیز در این باره میگوید: «اشخاصی که با کمال جسارت قانون عمومی را برهم زدهاند روزه را در خلوت میخورند... اشخاصی هستند که تلون مزاج دارند و دیگری آنهایی که پیرو دین باب هستند». همچنین، ویلس میگوید که ایرانیان در فرنگ، پایبندی کمتری به ماه رمضان دارند.
دستهای دیگر که گمانهزنی در خصوص آنها عدم پایبندی به روزه در میان آثار سیاحان به چشم میخورد، حکام و بلندپایگان دولتی است؛ در این مورد ویلس میگوید: «اگرچه اعلیحضرت شاه و سایر حکام ایالات ایران میتوانند که از عادت عمومی اهالی ایران چشم پوشیده و روزه نگیرند ولی غالباً آن است که آنها هم مانند سایرین در کمال خوبی و امساک روزه میگیرند...». دروویل در این مورد میگوید: «با این حال عده زیادی مخصوصاً از زمره بزرگان به هیچ وجه تن به ریاضتهای ماه رمضان نمیدهند... روزی یکی از منشیان وزارت که چند روزی در ماه رمضان در منزلش بسر میبردم دستور میوه داد و خودش پیش از من شروع به خوردن کرد، من از اینکار حیرت کردم. به پاسخ گفت: خاطرجمع باش، کفارهاش را میدهم».
افطار و سحرِ قجری
روزهداری متناسب با مدتزمان امتناع از خوردن و آشامیدن، امری سخت است که تنها با اراده ایمان ممکن میشود. متناسب با حجم این سختی، دو وعده غذایی این ماه، یعنی افطار و سحر، بسیار برای روزهداران، مهم و حیاتی است. سحر، در نیمههای شب رخ میدهد و برای تحمل گرسنگی و تشنگی طول روز، حیاتی است. ویلس در مورد سحر ذکر میکند :«در وقت سحر یک ساعت یا کمتر که به طلوع آفتاب مانده است در بالای منارهای ایران مؤذنها بالا رفته و به صدای بلند فریاد میزدند که قدت آب است و تریاک! مسلمانان از استماع این صدا با کمال عجله سحری صرف نموده و بعد از فراغت صرف از غذا مشغول صرف دخانیات میشوند. بعد قدری هم آب مینوشند و بسیاری از آنها در این وقت یک حب تریاکی میخورند و چون صدای تریاک آنها را از نوشیدن و خوردن و صرف دخانیات اطلاع داد، آن وقت همگی به خواب میروند».
در طول روز نیز، کارها عمدتاً به حالت نیمهتعطیل در میآید و بیشتر افراد، برای غلبه بر شدت روزه، به خواب میروند. لیدی شیل در این باره میگوید: «زنهای ایرانی خدمتکار من عادت داشتند... تمام مدت روز را بخوابند. البته این موضوع خیلی باعث ناراحتی من بود...در ضمن نمیتوانستم آنها را از این کار سرزنش کنم... آنها معمولاً با حالت التماس به من میگفتند: خانم مرا بکش، ولی نمیتوانم روزه نگیرم». دروویل نیز میگوید، در طول روز کمتر افراد در کوی و برزن حضور پیدا میکردند و بیشتر به خواب فرو میرفتند.
اما پدیدارشدن غروب آفتاب، روزهداران برای افطار یا به خانه مراجعت نموده یا آنکه به سمت دکانهای خوراکپزی رجوع میکردند. دو وارزی در این خصوص بیان کرده: «مردم باشنیدن صدای شلیک توپ باخبر میشوند که ساعت موعود فرا رسیده و میتوانند اولین دور غذا را صرف کنند... اگر کسی در آن لحظه با خانه زیاد فاصله داشته باشد ، باید جلوی یک چایخانه بایستد تا چیزی بنوشد و یا دود کند». ویلس نیز در این باره میگوید: «قبل از غروب آفتاب روزهداران اطراف دکان کبابی و سایر مأکولات هجوم آورده آنها را احاطه مینمایند و قلیانها را تر و تازه نموده و مهیا مینمایند و وقتی که تمام کارها را به انجام رسانیدند آن وقت انتظار غروب آفتاب را میبرند...».
سختیهای رمضان
همانطور که ذکر شد، رمضان سختیهای خود را دارد که از چشم سیاحان دور نمانده است. اولین مسئله، در کار خانه است که دو وارزی بدان اشاره نموده است: «نوروز... با دردسری که ماه رمضان برای زنها فراهم میکند قابل مقایسه نیست...رتق و فتق کارهای معمول به معضلی تبدیل میشود، چون نمیشود از مردی که تا شب روزه است، توقع داشت کار روزانهاش را مثل همیشه انجام دهد».
علاوه بر این، قرارگیری ماه رمضان در تابستانهای سوزان، تشنگی و معضلات روزه را دوچندان میکند؛ دروویل در این خصوص ذکر میکند: «اگر ماه رمضان مصادف با فصل تابستان شود، روزهداران به شکنجه طاقتفرسا تن در میدهند... من خودم بارها ایرانیان روزهدار را به چشم دیدهام که با بیصبری تمام منتظر غروب آفتاب بودهاند تا حریصانه خود را به سوی آب برسانند و یاهندوانهای را سربهنیست کنند».
علاوه بر این موارد، به سبب فشار و ضعف روزهداری، کارها به سختی پیش میرود و عموماً کارکردن بسیار دشوار است و لاجرم، مخارج زندگی نیز افزایش پیدا میکند. ویلس در این خصوص بیان کرده است: «عملجات در ماه رمضان فقط از صبح الی ظهر به کارهای مختلف مشغول میشوند... تمام کارها عموماً گویا به عهده تعویق است چه در مغازهها تقریباً تا نصف روز بسته است و ادارات دولتی هم روزها تعطیل است و عموم کارها از اول این ماه الی آخر گویا به کلی در عهده تعطیل است..». پولاک نیز در این مورد خاطرنشان کرده است: «در شهری که غالب سکنه آن از حاصل دسترنج خود زندگی میکنند و در نتیجه کارها و پیشهها باید مسیر عادی خود را طی کنند، رمضان باعث اتلاف فراوان وقت و نیروی کار میشود... صرفهجویی در مخارج فقط جنبه ظاهری دارد و بر خلاف آنچه در بادی امر بنظر میآید، میزان هزینه زندگی بیشتر از مواقع عادی است...».