مخاطبان هدف ما، آدم یا سازمانهایی هستند که برای حل مشکل خود به کسبوکار ما نیاز دارند. این مخاطبان در علایق و خصوصیاتشان نیز شباهت دارند و برای رفع نیاز خود حاضر به پرداخت هزینه هستند.
داشتن مخاطبان هدف چه فایدهای دارد؟
یک کلام، با انرژی و هزینۀ بسیار کمتر، سود بیشتری از مشتریان خود میبرید. چه چیزی مهمتر از پول و زمان؟
برای مشخص کردن مخاطبانمان باید در مورد خدمت یا محصولی که ارائه میدهیم، صادقانه و از دید مشتری به چند سؤال پاسخ دهیم.
1. کیفیت محصول یا خدمت ما چقدر است؟
2. خدمت یا محصول ما تا چه اندازه نیاز مشتری را بر طرف میکند؟
3. بستهبندی محصول یا بستر ارائه خدمات ما در چه سطحی است؟
4. قیمت محصول یا خدمت ما نسبت به رقبا چقدر است؟
5. مخاطبان شما از چه طریق میتوانند به حصول یا خدمت شما دسترسی پیدا کنند؟
پس از پاسخ دادن به این سؤالات، شما یک دید کلی نسبت به تارگت مارکت خود پیدا میکنید. تارگت مارکت یا بازار هدف شما، میتواند به چند بخش یا Segment تقسیم شود. اما پیشنهاد میشود در ابتدا از یک بازار کوچک که رقبای کمتری در آن حضور دارند (استراتژی اقیانوس آبی) استفاده کنید.
پس از آن یک شَمای کلی و واقعبینانه در مورد مخاطب فرضی خود بسازید.
مخاطب شما خانمها هستند یا آقایان؟
علاقهمندی و شغل او چیست؟
در چه ردۀ سنیای قرار دارند؟ (یک بازۀ 15 ساله انتخاب کنید)
اگر تا به حال مشتری داشتید، این اطلاعات را طبق اکثر مشتریانتان درآورید.
نکتۀ دیگری که باید در نظر بگیرید، نظر شما به عنوان صاحب یک کسبوکار است. با چه افرادی راحتتر کار میکنید و ارتباط میگیرید؟ با چه افرادی راحتتر معامله میکنید؟
دسته مخاطبانی را انتخاب کنید که سود بیشتری برایتان خواهند داشت. تعداد و میزان هزینهای که هر دسته حاضر هستند برای رفع نیازشان کنند را در آورید.
در انتخاب مخاطبان به قدرت خرید آنها، کانالهایی که در آن حضور دارند و علاقهمندیشان دقت کنید.
پ.ن: من دانشجوی دورۀ بازاریابی دیجیتال آقای عادل طالبی هستم و این پست نیز بخشی از تمرین محتوا نویسی در این کلاس است.