نمیدانم که بیداری ست یا مرگ ام ؟!
ولیکن سرد و بی جان ام
هر چه بیش میگذرد از شب
خودم را خوش نمیابم !!
مرا کی شد چنین حالی ؟
مرا کس داده دشواری؟
ز قهر و بغض پر کینه
به چهر غم در آیینه