بنا به عادت همیشگی که با اشتیاق لوازم و تجهیزات یک مهارت جدید را میخریدم تا شروع به یادگیری کنم ولی بعد از مدتی رهاش میکردم، تصمیم گرفتم بعد از یادگیری دوچرخه سواری اقدام به خرید دوچرخه نکنم. به واسطه زندگی در مرکز شهر به ایستگاههای دوچرخه اشتراکی متعددی دسترسی داشتم. با ساخت یک حساب کاربری در بیدود و خرید کلاه ایمنی و یه جفت دستکش، به طور رسمی دوچرخهسواری را شروع کردم.
اعتماد به نفسم زیاد شده بود ولی هنوز به اندازهای نبود که در شلوغی خیابانها رکاب بزنم. جمعه صبحها که تقریبا شهر خواب آلود و خلوت بود، به سراغ نزدیکترین ایستگاه دوچرخه میرفتم و با کلی وسواس دوچرخهای که ترمز، زین و زنگ سالمی داشت را انتخاب میکردم و ترسان و لرزان در پیادهروها رکاب زدن میزدم. حالا تکتک عابران پیاده و موتوریها، موانع ورود موتور سیکلت به پیادهرو، جویهای آب و .. مانع متحرک و ثابتی بودند که برای عبور از هر کدام استرس شدیدی میگرفتم اما ذوق رکاب زدن باعث میشد که ادامه بدم.
تصمیم گرفتم مقصد جذابی رو در پایان مسیر سرپایینی از سیدخندان تا خیابان انقلاب تعریف کنم تا انگیزه بیشتری برای طی مسافت به خودم بدم. هفتهها این کار رو تکرار کردم، حالا جسارت ورود به خیابان را داشتم و مثل یک وسیله نقلیه در منتهی علیه سمت راست حرکت میکردم. انتهای مقصد هم با یک فنجان قهوه و شیرینی تازه در کافه مورد علاقهم پذیرایی میشدم. در مسیر برگشت، دوچرخه اشتراکی را حاشیه پیادهرو فقل شده رها میکردم و با مترو به خانه برمیگشتم. بعد از دو ماه و اطمینان از اینکه دوچرخهسواری یک هوس زودگذر نیست، به فکر خرید دوچرخه افتادم.
هرجا برای خرید دوچرخه رفتم به دنبال دوچرخهای بودم که بتوانم سربالایی سیدخندان تا تجریش رو برم! در نهایت دوچرخهای خریدم که البته دوچرخه شهری زنانه نیست و لاستیکهاش مدل کوهستان است. جزئیاتی که در خرید دوچرخه مناسب باید رعایت کرد، زیاده و البته همه اونها تحت تاثیر میزان مبلغی که قصد دارید هزینه کنید قرار میگیره. من هزینه زیادی برای خرید دوچرخه در نظر نگرفتم و تصمیم دارم بازه زمانی آماتوری را با یک دوچرخه ارزان سپری کنم و بعدها که حرفهایتر شدم، دوچرخه بهتری بخرم. در این پست جزئیات بیشتری از خرید دوچرخه نوشتم.
خندهدارترین عامل تعیین کنندهای که در خرید دوچرخه لحاظ کردم، رنگ بود. مثلا زرد رنگ باعث شده بود مردد باشم که آیا آذرخش رو بخرم یا نه چون تا قبل از آن هیچ لباس و وسیلهای نداشتم که این رنگ در آن خودنمایی کند.
اما سرانجام دوست سیاه رنگی را خریدم که راههای زرد رنگ داشت و اسمش را آذرخش گذاشتم. بعد از چندین ماه همرکابی، حالا رنگ زرد قناری یکی از رنگهای مورد علاقه من است که حتی موقع خرید لباس بهش توجه میکنم.
این مطلب با کد 109810 در روزنامه همشهری روز شنبه 22 شهریور 1399 در این لینک به چاپ رسیده است.