سفر به دور اتاق سفر است ولی نیاز به پول، فراغت چند روزه یا ویزا ندارد. سفری مجانی، بیتحرک و بدون ویزاست برای بیپولها، خستگان و دارندگان پاسپورت کشوری از جهان سوم. سفریست که همسفرت با توست، همینجا کنارت خوابیده و با هم هستید، ولی اگر سر انتخاب بین دبیمال و رویال آلبرت هال به توافق نرسیدید، میتوانید همینطور در آغوش یکدیگر در صلح و آرامش هر کدام به مقصد خود بروید. سفر به دور اتاق چیز زیادی نیاز ندارد و کمتر بهانهای برای سفر نکردن باقی میگذارد. ولی با این همه چیزی نیاز دارد که سفرهای معمولی به آن نیاز ندارند: اتاق.
من اتاقی ندارم که در آن سفر کنم. واضحتر بگویم تا اینجا تمام تلاشم را کردهام که هیچ اتاقی در هیچ جای دنیا نداشته باشم. نمیخواستم پابند شوم. خواستم جایی را پیدا کنم که که شبها وقت خواب همه عضلاتم آرام و شل باشند. بدون هیچ انقباضی، بدون هیچ گرهای. حتی عضلهٔ کوچکی که بین دوتا کتفم دارم. و عضلهای که بین شصت پا و انگشت کناریش را پر میکند. میخواهم آنجا را پیدا میکنم و اسمش را بگذارم «اتاقم». تا اینجا آسمان را به سقفی سه چهار متری ترجیح دادهام. البته دست تنها به این مهم دست نیافتهام و مادرم هم با جابهجاییهای پیدرپی، اتاق دوران نوجوانی و یادگار زندگی خانوادگی را یواش یواش به خورد سرزمین مادری داد. و دست آخر تفالهٔ اتاقم شد چند تکه وسیله، ته یک ساک ورزشی مانده کف انباری خانهٔ خواهرم در طبقهٔ منفی یک.
خواسته و ناخواسته اتاقی برای سفر ندارم. ولی دست شستن از سفری چنین نو برایم کار سادهای نیست. پس با کمی تغییر آن را بدیعتر و ممکن میکنم : سفر به دور اتاقی که نیست.
***
-این نوشتههای دنباله دار در روزهای کورونا و خانه نشینی اجباری نوشته میشوند.
-نویسنده فرانسوی اگزوپه دو مستر کتابی با همین عنوان دارد که توسط نشر ماهی به فارسی منتشر شده است.